شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد - صفحه 61

علي عليه السلام بيان فرموده است، را نيز توضيحاتي داده است. اگرچه کتاب وي را از جنبه ادبي، تاريخي، اجتماعي و کلامي نسبت به ديگر موضوعات برتري دارد.

4. تعصب نداشتن

وجود تعصب حتي در بين شارحان شيعه باعث شده است که شرح آنها مورد خدشه قرار گيرد و از اعتبار آنها بکاهد؛ براي مثال، علامه تستري در باره شرح ابن ميثم ميگويد:
و من العجب أنّه مع عدّه نفسه من الفلاسفة يأتي باللّجاج، ففي کثير من تلک الموارد يري أنّ ابن أبي الحديد قال: إنّ الراوندي خبط فيها، و انّه استهزأ به لعدم اطّلاعه علي التاريخ، و مع ذلک أصرّ علي متابعة الراوندي (همان: ص26).
واز امور تعجب برانگيز اينکه او عليرغم آن که خود را از فلاسفه به شمار آورده است، اما لجاجت ورزيده و با اينکه ميبينيد ابن ابي الحديد گفته است که راوندي اشتباه کرده و او را به خاطر آگاهي نداشتن به تاريخ، به تمسخر گرفته است، اما با اين حال به پيروي از راوندي اصرار ورزيده است.
و درباره شرح خويي، آنگونه که گذشت، مينويسد، وي در بسياري از خطاها و اشتباهاتش از راوندي پيروي کرده است. اين در حالي است که يکي از ويژگيهاي ابن ابي الحديد، متعصب نبودن وي است. ابن ابي الحديد علي رغم اعتقاد به خلافت خلفاي راشدين، در مورد علي عليه السلام تا اندازه بسياري، انصاف را رعايت کرده و حق را به جانب آن حضرت دانسته است. همين امر باعث شده است، تا اهل سنّت به راحتي او را از خود طرد کنند و وي را منتسب به شيعه بدانند. ابن ابي الحديد در شرح خود، از هر گونه تعصب بي‌جا دوري گزيده و سعي کرده است تا آراء گوناگون را عرضه کند. به همين سبب از اين نظر در بين ديگر شروح نهج‌البلاغه، از برجستگي ويژه‌اي برخوردار است.

5. ذکر حوادث معاصر مؤلف

يکي ديگر از برجستگيهاي شرح‌ ابن ابي الحديد، وجود گزارشهاي تاريخي مبسوط از ابتداي‌ خروج‌ مغولان‌ و فتح‌ ماوراءالنهر و خراسان‌ و عراق‌ و ديگر نواحي‌ و هجوم‌ آنان‌ به‌ بغداد، در آن است. بنابراين کتاب او را ميتوان به عنوان يکي از منابع‌ مهم‌ تاريخ‌ در اين‌ موضوع‌ به‌ شمار ‌آورد.

6. ذکر وقايع صدر اسلام، متناسب با کلام امام علي عليه السلام

او، سعي کرده است تا با بيان وقايع اتفاق افتاده، معنا و مفهوم سخن امام را بهتر براي خواننده روشن سازد. به تحقيق، يکي از علل طولاني شدن شرح نهج البلاغه، پرداختن به وقايع تاريخي مرتبط با خطبههاي امام بوده است، و شايد بتوان کتاب او را، در زمره منابع تاريخ عصر علي بن ابيطالب( قلمداد کرد. از اين رو علامه تستري، با وجود تمجيد از اين شرح، زياده روي در نقل وقايع تاريخي را به عنوان يک عيب براي کتاب برميشمارد، و مينويسد:

صفحه از 68