شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد - صفحه 66

او، همچنين در بسياري از واژههاي مشکل، شواهدي از شعر يا نثر به خوانندگان خود ارائه ميکند (همان: ج6 ص102، خطبه68).

3. توضيح نکته هاي ادبي‌

ابن ابي الحديد، گاهي در شرح خود مباحث ادبي را مطرح کرده است. براي مثال، به‌ کساني‌ که‌ بر وجود سجع‌ در نهج‌ البلاغه خرده‌ گرفته‌اند، اشکال ميکند و پاسخ آنها را به خوبي ميدهد (همان: ج1 ص126). وي‌، همچنين‌ سراسر سخنان‌ علي‌( را به جسم‌ بسيطي‌ که‌ قسمتهاي‌ گوناگون‌ آن‌، در ماهيت‌ با يکديگر اختلافي‌ ندارند، و نيز به‌ قرآن‌ کريم‌ که‌ اول‌، وسط و آخر، و هر سوره‌ و هر آيه آن‌ در مأخذ و شيوه‌ و فن‌ و روش‌ و نظم،‌ مانند يکديگرند، تشبيه‌ مي‌کند، و با توجه‌ به‌ صحت‌ اسناد برخي‌ از مطالب‌ نهج‌ البلاغه به‌ حضرت‌ علي عليه السلام‌، از راه‌ تواتر، و به‌ ويژه‌ به‌ دليل‌ آنکه‌ اغلب‌ مورخين‌ غير شيعه‌ نيز بسياري‌ از خطب‌ اين‌ کتاب‌ را به‌ علي عليه السلام نسبت‌ داده‌اند، بطلان‌ سخن‌ کساني‌ که‌ گفته‌اند نهج‌البلاغه يا بخشهايي‌ ازآن‌، به ‌نادرستي ‌به‌ اميرالمؤمنين‌( نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌، را نتيجه‌ مي‌گيرد (همان: ج1 ص126ـ130).

نقدهاي وارد بر شرح ابن ابي الحديد

شرح ابن ابي الحديد، با همه محاسن و ويژگيهاي منحصر به فردش، خالي از عيب نيست؛ عيوبي که از نظر صاحب نظران مخفي نمانده است. برخي از اشکالات مطرح، وارد نيست، مانند عيب عنادورزي مؤلف با شيعيان و برخي عقايد آنها، که از سوي برخي بزرگان شيعه مطرح شده است؛ زيرا به هرحال، او، معتزلي است و از دانشمندي معتزلي جز اين انتظار نيست. علاوه بر آن که اغلب صاحب نظران، او را معتزلي معتدل ميدانند، تا جايي که برخي او را شيعه دانستهاند. بنابراين عناد ورزي با عقايد شيعه از سوي مؤلفي معتزلي طبيعي است، و اگر چنين مؤلفي از تعصب زياد بپرهيزد و در بعضي موارد، مدافع عقايد شيعه باشد، نه تنها عيبي بر او نيست، بلکه مزيتي بسيار مهم و حُسني قابل توجه، براي او به شمار خواهد آمد. بنابراين به نظر ميرسد شرح ابن ابي الحديد، چون مؤلفش سنّي و معتزلي است، و مشتمل بر برخي مطالبي است که با عقايد شيعه سازگار است، براي شيعه حايز اهميت است، و اگر ابن ابي الحديد را شيعي بدانيم، ديگر اهميتي را که هم اکنون اين شرح براي شيعيان دارد را از دست خواهد داد. با اين حال علامه تستري، در مقدمه شرح خود بر نهج البلاغه، شرح ابن ابي الحديد را در چند جمله نقد ميکند، و معايبي را براي آن ميشمارد.
و إن ادّعي أنّه (شرح ابن ابي الحديد)، تاريخي أدبي إلاّ أنّ فيه معايب، ففي بعض الموارد يفرط في نقل التاريخ حتي يمکن أن يجعل ما نقل تاريخاً مستقلاً، و کان عليه أن يقتصر علي المقدار المناسب للعنوان، و في بعض الموارد لاينقل شيئاً أصلاً، کما أنّه في الأدب

صفحه از 68