57
فرهنگنامه اذان

هدايت كننده اى جز خدا نيست ، و تنها راهنمايم به دين ، اوست ، و خدا را بر اين گواه مى گيرم كه من گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست ، و ساكنان آسمان ها و ساكنان زمين ها ، و همه فرشتگان و آدميانى را كه در آنهايند و كوه ها و درخت ها و جنبندگان و دَدان و هر خشك و ترى را گواه مى گيرم كه من گواهى مى دهم آفريدگارى جز خدا نيست و روزى رسان و معبود و زيان رسان و سودرسان و در هم فشارنده و گشاينده و عطاكننده و جلوگيرنده و خيرخواه و كفايت كننده و شفادهنده و پيش و پس افكننده اى جز خدا نيست . آفرينش و فرمان دادن ، ويژه اوست و خوبى ـ هر چه هست ـ در دست اوست . فرخنده باد خداوند كه پروردگار جهانيان است!
امّا أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه او ، [در آن] مى گويد : خدا را گواه مى گيرم كه معبودى جز او نيست و محمّد ، بنده و فرستاده و پيامبر و برگزيده و همراز اوست . او را با هدايت و دين حق به سوى همه مردمان فرستاد تا آن [دين] را بر هر دينى چيره گرداند ، هرچند مشركان ، خوش نداشته باشند . و هر كس را (از پيامبران و رسولان و فرشتگان و مردمان) كه در آسمان ها و زمين است ، همگى را گواه مى گيرم كه محمّد ، سَرور اوّلين و آخرين انسان هاست.
در أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه دوم ، مى گويد : گواهى مى دهم كه هيچ كس را به كسى نياز نيست ، مگر به خداوندِ يگانه هماره چيره كه از بندگانش و آفريدگان و مردمان ، همگى شان ، بى نياز است ، و گواهى مى دهم كه محمّد را به سوى مردم فرستاد تا نويد و بيم دهد و به اذن


فرهنگنامه اذان
56

پرده پوشى مى كند كه گويى معصيت نمى شود . در كيفر دادن ، شتاب نمى ورزد و اين ، از بزرگوارى و گذشت و بردارى اوست.
معناى ديگرِ اللّه أكبر ، اين است كه خداوند ، بخشنده و پُر دِهِش است و با بزرگوارى ، عمل مى كند.
معناى ديگرِ اللّه أكبر ، نفى صفت و كيفيّت از اوست . گويا مى گويد : خدا بزرگ تر از آن است كه توصيف كنندگان ، به اندازه صفت او ـ كه در حقيقت ، بدان موصوف است ـ دست يابند ؛ بلكه توصيف كنندگان ، به اندازه [توانايىِ] خود ، او را توصيف مى كنند ، نه به اندازه بزرگى و شُكوه او . خداوند ، بسى برتر از آن است كه توصيف كنندگان ، به وصف او برسند .
معناى ديگرِ اللّه أكبر ، اين است كه گويا مى گويد : خدا ، والاتر و شكوهمندتر است و از بندگانش بى نياز است و به كارهاى آفريدگانش نيازى ندارد.
امّا أشهد أن لا إله إلاّ اللّه مؤذّن ، اعلام اين مطلب است كه شهادت دادن ، جز با شناخت قلبى خداوند ، روا نيست . گويا مى گويد : مى دانم كه معبودى جز خداوند عز و جل نيست و هر معبودى جز خداوند عز و جل باطل است ، و به معرفتى كه در دل دارم ، با زبان خويش نيز اقرار مى كنم كه معبوى جز خدا نيست ، و گواهى مى دهم كه پناهى از خدا جز به خود او نيست ، و رهايى از شرّ هر شررسانى و فتنه هر فتنه انگيزى ، جز به يارى خدا ميسّر نيست .
و أشهد أن لا إله إلاّ اللّه دوم ، به اين معناست كه : گواهى مى دهم كه

  • نام منبع :
    فرهنگنامه اذان
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي، عبدالهادي؛ شيخي، حميدرضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 34924
صفحه از 115
پرینت  ارسال به