نکته هايي درباره کليني و کافي - صفحه 152

شمار قرائن بيشتر باشد، ميزان اطمينانآوري بيشتر خواهد بود. به هر روي، خواننده ميتواند با نتايج به دست آمده، همراه ما باشد يا نباشد. اميد آنکه نکتههايي که در پي ميآيد، ابعادي از زندگي علمي کليني را روشنتر سازد.

1. نخستين يادکردها از کليني و کافي

بر پايه سخن استاد مدرسي طباطبائي، کهنترن يادکرد ـ در گستره منابع موجود ـ در کتاب البرهان في وجوه البيان نوشته اسحاق بن ابراهيم بن وهب، ديده ميشود (مکتب در فرآيند تکامل: ص 338). در اين گزارش ميخوانيم:
والشيعة تجعل الدّية في الأصابع و الأسنان علي قدر المنفعة، فيفضّلون بعض ذلک علي بعض، و لست أحفظ تفضيل ذلک، و هو في کتب الديات للکليني و الحسين بن سعيد و غيرهما مبيَّن (البرهان في وجوه البيان: ص 398).
روشن است که مراد وي، کتاب الديات کافي است، نه آنکه کليني کتابي مستقل با اين نام داشته است. نويسنده کتاب البرهان، بنابر سخن محققين کتاب، آن را پس از سال 335 هـ ق نگاشته است ( البرهان في وجوه البيان: ص25). از اين رو ميتوان سخن وي را کهنترين ياد کرد از کليني و کافي دانست (ضميمه 1).
گزارش بعدي، يادکرد شيخ صدوق رحمة الله در کتابهايش، از جمله، من لايحضر الفقيه از کافي و کليني است (من لايحضر الفقيه: ج3ص353 و ج4 ص203 و 223 و534). توجّه شود، شيخ صدوق کتاب من لايحضر الفقيه را پس از سال 355 هجري ـ يعني سال ورود وي به بغداد و حديثآموزي دانشوران شيعي از او- نگاشته است؛ به قرينه آن که نجاشي، که نمايه بلندي از نگاشتههاي او را به دست داده، از اين کتاب يادي نکرده است (رجال نجاشي: ش1049). پس از وي، مفيد (م413هـ)، در تصحيح اعتقادات الإماميّة، از کافي و کليني ياد کرده، نويسنده و کتاب را ستوده است (تصحيح الاعتقاد: ص70). شايد در همين روزگار باشد که ابن غضائري نيز، در کتاب خود، زير نام احمد بن مهران نوشته است:
روي عنه الکليني في کتاب الکافي ( الرجال لابن الغضائري: ص42)
پس از اين بزرگان، کساني چون نجاشي و شيخ طوسي رحمة الله و سيد مرتضي( نيز، در
کتابهايشان، از کليني و کافي ياد کردهاند که اشاره به آنها، براي آشنايي اهل فن، ضرورتي ندارد.
آنچه گذشت در حوزه شيعه بود، امّا در گستره اهل تسنن، شادروان علاّمه سيد عبدالعزيز طباطبائي( آوردهاند که عبدالمغني بن سعيد ازدي مصري، در المؤتلف و المختلف، از کليني ياد کردهاند (تراثنا: ج21 ص175)، امّا نگارنده با جستجو در دو چاپ در دسترس، نام کليني را نيافت. به هر روي در صورت وجود نام کليني در آن کتاب، بايد گفت، وي، نخستين کس از اهل سنّت

صفحه از 163