در سايه‌سار قرآن و عترت - صفحه 169

هم مرتبط هستند گزارش شدهاند، پس از ترجمه آيات، سه بخش «کلمه ها»، «شرح آيات» و «نکته ها» آمده است. در بخش کلمه ها، کلمات و مفردات آيه، بيان شده و در بخش «شرح آيات»، آيات با استفاده از آيات ديگر، روايات تفسيري و امثال اينها تفسير شده است. بخش «نکته ها» نيز، شامل پيامها و نکاتي است که در حال حاضر ميتوان از آيات راجع به مسائل روز برداشت کرد. در واقع «نکته ها»، پيام آيات، برداشتها و مسائل اجتماعي مطرح در آيات است که در اين بخش تبيين شده است. تگو است المللي اسلام است. از نقد و بررسي

دليل اينکه در تفسير احسن الحديث، نقل آراء و اقوال خيلي نادر بوده، چيست؟

يکي که از امتيازات اين تفسير اين است که نقل اقوال در آن، خيلي کم است. نقل اقوال در تفسير مجمع البيان و کتابهاي ديگر، هر چند در اجتهاد مفيد هستند لکن از لحاظي گيج کننده هستند و انسان ميماند که در ميان اين همه اقوال، منظور خداوند از آيه چه بوده است؟ بنابراين در تمام احتمالات آنچه را که به نظرم طبيعي و مقبول بود، نوشتم. البته در برخي اوقات، آراء و اقوالي را ذکر کردهام که آن هم خيلي نادر است.

از منظر روش شناسي تفسير، گرايش شما در احسن الحديث چگونه است؟ قرآن به قرآن است، اجتهادي است يا جامع؟

فکر ميکنم اين تفسير جامع است به اين معنا که همه مسائل را در بردارد، به گونه اي که هم تفسير قرآن به قرآن است، و هم تفسير قرآن با روايت ميباشد، البته نظر خودم را نيز با دقت و مطالعه در اقوال ديگران گزارش کردهام.

با توجه به اينکه مخاطبان مجله «حديث انديشه» دانشجويان و طلاب رشته هاي علوم قرآن و حديث هستند، بفرمائيد در بحث تفسير قرآن، حديث چقدر کارآمد است و چه کاربردهايي دارد و جنابعالي در تفسير احسن الحديث به چه مقدار از احاديث استفاده کرده ايد؟

من در اين مسئله بيشتر نظرم به تفسير الميزان بود، مرحوم علامه طباطبايي در تفسيرش به روايت اشاره نکرده است ولي در عين حال همه روايات را در نظر داشته و با توجه به آنها قرآن را تفسير کرده است به طوريکه در موارد متعددي از تفسير الميزان ديدم که اول مطلب را تفسير ميکند و بعد در «بحث روايي» حديث را ميآورد. در احسن الحديث هم رواياتي گزارش شده است و اين روايات تنها در حد مؤيد و اطمينان بخش هستند؛ ميديدم آنطوري که از آن آيات ميفهمم، روايات نيز همان معنا و مفهوم را ميگويند.

صفحه از 178