در سايه‌سار قرآن و عترت - صفحه 170

در بخش حديث تفسير احسن الحديث، روايات تفسيري را از منابع حديثي شيعه، ذکر کرده ايد يا از منابع غير شيعي هم استفاده فرموده ايد؟

در اين بخش، هم از منابع شيعي و هم از منابع سنّي استفاده شده است، همانند تفسير عياشي، البرهان، فيض کاشاني و تفسير نيشابوري، المنار، تفسير ابن کثير، تفسير الکشّاف و غيره.

آيا بخش «کلمات» احسن الحديث را ميتوان خلاصهاي از «قاموس قرآن» شما دانست يا اينکه شما در اين بخش، نکات جديد و تازهاي هم ذيل آيات آورده ايد؟

مسلماً مطالب ديگري هم آمده است، من تقريباً کلمات را در اينجا بيشتر از قاموس قرآن، مجمع البيان و برخي کتابهاي ديگر بحث کردهام. در قاموس قرآن از کتابهاي مفصلي همچون مصباح المنير و صحاح جوهري استفاده کردهام و در اينجا نيز گاهي به خود «قاموس قرآن» ارجاع دادهام.

در مورد کتاب «نگاهي به قرآن»، توضيحاتي را جهت آشنايي با آن ذکر کنيد؟

اين کتاب در حوزه علوم قرآني نوشته شده است؛ در اين کتاب ابتدا به تاريخ مختصر قرآن شامل نزول، تدوين و قاريان قرآن اشاره شده و سپس تقريباً حدود 120 الي 130 مقاله ذکر شده است که اين مقالات مباحث مستقلي در زمينه آيات و مسائل قرآنپژوهي هستند. در بحث تاريخ قرآن به مسأله جمع قرآن پرداخته ايم که آيا اين آيات در زمان پيامبر صلّي الله عليه و آله گردآوري شده يا در زمان ابوبکر. در مورد جمع قرآن دو نظريه وجود دارد نخست جمع قرآن در زمان پيغمبر صلّي الله عليه و آله صورت گرفته است و ديگري در عهد خلفاء. با توجه به اينکه ادله هر دو طرف را کاملاً تحقيق کردم، آنچه در نظر دارم اين است که در زمان پيغمبر اسلام صلّي الله عليه و آله قرآن به همين صورت جمعآوري شده است. البته مسلّم است که سوره فاتحه، اولين سوره نازله بر پيامبر نيست هر چند بعضيها گفته‌اند اولين سوره نازل بوده است ولي خيلي ضعيف به نظر ميرسد. من احتمال قوي دادهام که در زمان پيامبر صلّي الله عليه و آله اينطور بوده که پيامبر صلّي الله عليه و آله فرموده است اين سوره را در اول مصحف بگذاريد و لذا فاتحة الکتاب نامگذاري شده است.

درباره بحث قرائت ها، نظرتان در مورد قرائت حفص يا قرائات ديگر چيست؟

از هفت نفر قاري، چهار نفر آنها شيعه و سه نفر آنها از اهل سنّت هستند. نظر خود من اين است که قرآن را با همين قرائت عاصم که با روايت حفص است بخوانند؛ زيرا بقيه به صورت ادواري است، چون وجود قرائات متعدد انسان را مردّد ميکند که آيا مثلاً خداوند حُشِرَتْ گفته يا حُشِّرَت. از اين رو نظرم اين است که براي جلوگيري از تزلزل در قرآن وجود يک قرائت بهتر است.

صفحه از 178