در سايه‌سار قرآن و عترت - صفحه 175

مورد نظر قرار نگرفته است. امروزه طلاب و دانشجويان فکر ميکنم اگر مقداري از اول نهج البلاغه را، يک استاد ماهر به طلبه ها و دانشجويان درس بدهد و آنها بخوانند و تحويل بدهند و سپس وارد پژوهش در نهج البلاغه شوند خيلي بهتر خواهد بود؛ با نهج البلاغه ميتوانند بسياري از کارهاي علمي را انجام بدهند.

يکي از شبهاتي که دانشجويان رشته نهج البلاغه دارند، تبيين بيانات اميرالمؤمنين عليه السلام در مورد شخصيت و برخي از ويژگيهاي زن است. استحضار داريد که در برخي از خطبه ها و کلمات قصار، گويي در ظاهر امر، اميرالمؤمنين عليه السلام زن را ناقص العقل ميداند و آنها را جزء گروه هايي ميداند که نوعي کاستي دارند که خيلي همسويي با ديد امروز نسبت به مقام و شخصيت زن ندارد. در اين زمينه هم اگر توضيحي بدهيد، ممنون خواهيم بود.

من درباره اين عبارات نهجالبلاغه، به خصوص در موقع نوشتن مفردات نهج البلاغه، خيلي فکر کردم، چون پيش از آن نيز در نظر من، مطرح بودند. تقريباً به اين نتيجه رسيدم که اميرالمؤمنين عليه السلام، فقط به يک سري تفاوتهاي طبيعي اشاره کرده است که بين زن و مرد وجود دارد، مثلاً در زن عاطفه بيشتر است و اينکه زنان کاملاً در کار مصمم نيستند؛ چون عاطفهشان جلوي کارکرد اين قسمت را ميگيرد و قرآن نيز ميفرمايد: «وَاِنْ لَمْ يکُون?ا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَد?اءِ...» معلوم است که منظور، تفاوتهاي طبيعي است، من تقريباً اينها را اين طوري تحليل ميکنم. بعضيها گفتهاند که جريان عايشه باعث شده است که امام عليه السلام چنين بفرمايد، اما اين را قبول ندارم. تقريباً90 تا 95 درصد به اين نتيجه رسيدم که فقط تفاوتهاي طبيعي مورد نظر است و اينها قضيه خارجيه نيستند و حقيقه هستند. براي نمونه در خطبه هشتاد فرموده است، زنان داراي فلان نقصها هستند. آن وقت از کلام خدا شاهد آورده است، يعني خدا چنان فرموده است نه امام عليه السلام.
يکي از کلمات قصار اميرالمؤمنين عليه السلام در غررالحکم اين است که «المَرْأَةُ عقربٌ حُلْوُ اللَسْبَة» . لَسبَة، به معناي نيش است، يعني زن، عقربي است شيرين نيش. من خيلي در اين باره فکر کردم که اين چه کلمهاي است که اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند؛ فکر ميکنم که منظور اميرالمؤمنين عليه السلام اين است که زن عقرب است، يعني نوعاً توقع زيادي دارد و مرد را بيشتر ملامت ميکند، ولي در عين حال با آن شيرين بودن، همه اينها را تدراک کرده است.

لطفاً کتاب ديگرتان المعجم المفهرس لالفاظ الصحيفة الکامله را نيز معرفي کنيد.

روزي يکي از دوستانم، جناب آقاي محمد امين رضوي، گفتند: صحيفه سجاديه، کتابي است که چندان به آن توجه نميشود. شايسته است معجمي براي صحيفه بنويسيم، که دسترسي به مطالب آن

صفحه از 178