حدیث :
و من كتاب له ( عليه السلام ) إلى معاوية أيضا :
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا وَ لَمْ يُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَيْئاً إِلَّا فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَيْهَا وَ لَهَجاً بِهَا وَ لَنْ يَسْتَغْنِيَ صَاحِبُهَا بِمَا نَالَ فِيهَا عَمَّا لَمْ يَبْلُغْهُ مِنْهَا وَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ فِرَاقُ مَا جَمَعَ وَ نَقْضُ مَا أَبْرَمَ وَ لَوِ اعْتَبَرْتَ بِمَا مَضَى حَفِظْتَ مَا بَقِيَ وَ السَّلَامُ .
ترجمه :
(نامه ديگرى به معاويه)
پس از ياد خدا و درود همانا دنيا انسان را به خود سرگرم و از ديگر چيزها باز مى دارد. دنيا پرستان چيزى از دنيا به دست نمى آوردند جز آن كه درى از حرص به رويشان گشوده، و آتش عشق آنان تندتر مى گردد، كسى كه به دنياى حرام برسد از آنچه به دست آورده راضى و بى نياز نمى شود، و در فكر آن است كه به دست نياورده، امّا سر انجام آن، جدا شدن از فراهم آورده ها، و به هم ريختن بافته شده هاست. اگر از آنچه گذشته عبرت گيرى، آنچه را كه باقى مانده مى توانى حفظ كنى. با درود.
نهج البلاغه، نامه ۴۹