53
گزيدۀ تحف العقول

۱۹۰.صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ والتَّعاشُرِ مِل ءُ مِكيالٍ ثُلثاهُ فِطنَةٌ وثُلثُهُ تَغافُلٌ؛

۰.اصلاح وضع همزيستى و سازگارى مردم با يكديگر [مانند] پيمانه پُرى است كه دو سومش هوشمندى و يك سومش ناديده گرفتن [و چشمپوشى از خطاى ديگران] است.

۱۹۱.فَوتُ الحاجَةِ خيرٌ من طَلَبِها مِن غَيرِ أهلِها؛

۰.برآورده نشدن حاجت ، بهتر از درخواست آن از نااهل است.

۱۹۲.بَرّوا آبائَكُم يَبَرَّكُم أبناؤُكُم وعِفُّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم؛

۰.به پدرانتان نيكى كنيد تا پسرانتان به شما نيكى كنند ، و از زنان مردم ، دامن پاك داريد تا زنانتان پاكْ دامن باشند.

۱۹۳.تَصافَحوا ؛ فَإنَّها تَذهَبُ بِالسَّخيمَةِ ؛

۰.به يكديگر دست دهيد ، كه كينه را از ميان مى برد.

۱۹۴.إتَّقِ اللّه َ بَعضَ التُّقى وإن قَلَّ ودَع بَينَكَ و بَينَهُ سِترا وإن رَقَّ؛

۰.از خداوند ، به نوعى ، هر چند اندك باشد ، پروا كن و ميان خود و او پرده اى ، هر چند نازك ، بياويز.

۱۹۵.اَلعامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كَالسائِرِ عَلى غَيرِ طَريقٍ فَلا تَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ إلاّبُعدا؛

۰.عمل كننده بى بصيرت ، مانند رونده به بيراهه است و شتابش در رفتن ، جز بر دورى او از مقصد نيفزايد.

۱۹۶.مَن ساءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفسَهُ؛

۰.هر كه بد خوى شود ، خود را شكنجه دهد.

۱۹۷.إذا رَأَيتُمُ العَبدَ يَتَفَقَّدُ الذُّنوبَ مِنَ النّاسِ ناسِيا لِذَنبِهِ فَاعلَمُوا أنَّهُ قَد مُكِرَ بِهِ؛

۰. هرگاه ديديد بنده اى به گناهان مردم پرداخته و گناه خود را فراموش كرده است ، بدانيد گرفتار مكر شده است.


گزيدۀ تحف العقول
52

۱۸۳.اَلجَهلُ في ثَلاثٍ : في تَبَدُّلِ الإخوانِ والمُنابَذَةِ بِغَيرِ بَيانٍ والتَجَسُّسِ عَمّا لايَعني ؛

۰.نادانى در سه چيز است : عوض كردن دوستان ، ابراز مخالفت بى دليل ، و تجسّس در آنچه سودى ندارد.

۱۸۴.اَلاُنسُ في ثَلاثٍ : فِي الزَّوجَةِ المُوافِقَةِ وَالوَلَدِ البارِّ وَالصِّديقِ المُصافي؛

۰.انس (وآرامش) در سه چيز است : در زن سازگار ، فرزند خوش رفتار و دوست باصفاى وفادار.

۱۸۵.ثَلاثَةُ أشياءَ يَحتاجُ النّاسُ طُرّا إلَيها : الأمنُ وَالعَدلُ والخِصبُ؛

۰.سه چيز است كه همگان به آن نياز دارند : امنيّت ، عدالت و فراوانى نعمت.

۱۸۶.تَحتاجُ الإخوَةُ فيما بَينَهُم إلى ثَلاثَةِ أشياءَ فَإنِ استَعمَلوها وإلاّ تَبايَنوا وتَباغَضُوا وهِىَ : اَلتّناصُفُ وَالتَّراحُمُ ونَفىُ الحَسَدِ؛

۰.برادران در ميان خود به سه چيز نيازمندند . اگر آنها را به كار بندند [بربرادرى بپايند] ؛ وگرنه از يكديگر جدا شوند و دشمن هم گردند . آن سه چيز عبارت اند از : انصاف با يكديگر ، مهربانى با هم و دور كردن حسد.

۱۸۷.اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لاتَهجُمُ عَلَيهِ اللَّوابِسُ ؛

۰.اشتباهات بر آن كس كه به زمانه خود داناست ، هجوم نمى آورد.

۱۸۸.إن شِئتَ أن تُكرَمَ فَلِن وإن شِئتَ أن تُهانَ فَاخشُن؛

۰.اگر مى خواهى گرامى ات دارند ، نرم خو باش ، و اگر مى خواهى خوارت شمارند ، درشتى كن.

۱۸۹.مَن أنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ رُضِيَ بِهِ حَكَما لِغَيرِهِ؛

۰.هر كه داد مردم را از خود بدهد ، مردم راضى باشند كه اوداور ديگران
شود.

  • نام منبع :
    گزيدۀ تحف العقول
    سایر پدیدآورندگان :
    ربانی، هادي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 99016
صفحه از 86
پرینت  ارسال به