مسئله نسخ در كتاب « الكافي » و ديدگاه كليني - صفحه 37

تفاوت نسخ با تخصيص و بدا

هر حكمى كه از قانون گذار صادر مى شود ، به اقتضاى ظهور طبيعى خود ، از سه بُعد از شمول و فراگيرى برخوردار است : يكى شمول افرادى يا عموم ؛ دوم شمول احوالى يا اطلاق ؛ سوم شمول ازمانى يا دوام. محدود شدن هر يك از اين سه عنصر نيز نام خاصّى به خود مى گيرد؛ محدوديت افرادى ، به «تخصيص» نام گذارى شده است، محدوديت احوالى ، نام «تقييد» به خود گرفته است، و بر محدوديت زمانى در يك حوزه ، نام «نسخ» و در حوزه ديگر نام «بدا» نهاده اند. بنا بر اين ، در نفس محدود شدن همه با هم ، اشتراك معنا دارند؛ ليكن از زاويه ديگر با هم متفاوت اند.
در كتاب الكافى ، هم به مسئله نسخْ اشارت شده است كه موضوع اين مقاله است، و هم به مسئله بدا ، تا بدان حد كه بابى با عنوان «البداء» اختصاص داده شده است. از جمله روايات آن هم اين است كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَينِ : عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لايعْلَمُهُ إِلّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِياءَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ؛۱خداوند دو علم دارد: يكى علم مكنون و مخزون كه جز خودش كسى بدان آگاه نيست و از جمله آن بدا است . ديگرى علمى است كه خداوند، فرشتگان و پيامبران را بدان آگاه نموده است و ما [ائمه] آن را مى دانيم .
بسا بتوان گفت كه اين مسئله ، به معناى درست آن ، از اختصاصات شيعه است و از اين رو ، لازم است به تفاوت اين دو پرداخته شود .
برخى مى نويسند: نسخ نسبت به خداوند ، به دليل عقلى رواست و مستلزم هيچ گونه محالى نبوده و هيچ تغييرى نيز در صفات الهى رخ نمى دهد؛ زيرا اوامر ، متعلق به اراده نيست تا مستلزم تغيير در اراده شود ؛ بلكه [متعلّق به علم خداست و] خداوند مى داند كه در چه زمانى اَمد حكم به پايان مى رسد ؛ اما بدا بر خداوند روا نيست ؛

1.الكافى ، ج ۱، ص ۱۴۷.

صفحه از 72