مسئله نسخ در كتاب « الكافي » و ديدگاه كليني - صفحه 38

زيرا مستلزم حصول علم جديد يا تغيير در اراده الهى است و اين ، بر خدا محال است. ۱ ليكن همان گونه كه در روايت الكافى آمده بود ، بدا نيز از مقوله علم است و نمى تواند بر خداوند محال باشد. تنها فرقى كه بين نسخ و بدا مى تواند مطرح باشد ، اين است كه نسخ در حوزه تشريع بوده و بدا در حوزه تكوين است . ۲ همچنين از اين روايت استفاده مى شود كه بدا ، مختصّ ذات بارى تعالى است ؛ ولى نسخ در حوزه علم انبيا و ائمّه عليهم السلام نيز قرار دارد.
امّا فرق نسخ با تخصيص در اين است كه نسخ ، خروج بخشى از ازمان از محدوده حكم است و تخصيص ، خروج برخى از افراد از آن است . تفاوت نسخ با حكم موقّت نيز در اين است كه در حكم موقّت، توقيت از ابتداى تشريع قيد شده است و همگان مى دانند كه زمانى عملِ بدان به پايان مى رسد، چنان كه مى فرمايد :
«فَاعْفُواْ وَ اصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِىَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْ ءٍ قَدِيرٌ» . ۳

ب . ضرورت آگاهى به دانش نسخ

بى شك ، شناخت ناسخ و منسوخ، يكى از بحث هاى مهم در حوزه علوم قرآنى است كه به كارگيرى آن در تفسير قرآن و رسيدن به مراد الهى ، نقش مهمى ايفا مى كند و بى ترديد براى صاحب آن دانش نيز داراى ارزش است . از اين رو ، قرآنِ ناطق ، على بن ابى طالب عليه السلام در روايتى كه كلينى در الكافى نقل مى كند ، تعليمِ نبوى نسبت به خويش را از افتخارات خود دانسته ، مى فرمايد:
... فَمَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله آيةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلّا أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلأهَا عَلَيَّ ، فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّى ، وَعَلَّمَنِى تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَمَنْسُوخَهَا وَمُحْكَمَهَا وَمُتَشَابِهَهَا

1.الجواهر الحسان فى تفسير القرآن ، ج ۱، ص ۹۵.

2.التمهيد فى علوم القرآن ، ج ۲، ص ۲۷۶.

3.سوره بقره ، آيه ۱۰۹ .

صفحه از 72