مسئله نسخ در كتاب « الكافي » و ديدگاه كليني - صفحه 39

وَخَاصَّهَا وَعَامَّهَا...؛ 1 هيچ آيه اى از قرآن نازل نشده است ، مگر اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را بر من قرائت كرده است و آن را بر من املا كرده است و من آن را به خط خود نوشته ام . و پيامبر صلى الله عليه و آله تأويل قرآن و تفسير آن، و ناسخ قرآن و منسوخ آن، و محكم قرآن و متشابه آن، و عام قرآن و خاص آن را به من تعليم فرمود .
اگر آگاهى به مسئله نسخ ، عارى از ارزش و يا كم ارزش بود، ديگر معنا نداشت كه امام على عليه السلام آن را مايه مباهات و افتخار بداند!
در روايتِ ديگرى كه كلينى نقل مى كند و در آن ، سليم بن قيس هلالى ، از امير المؤمنين عليه السلام درباره اختلاف تفسير (صحابه چون سلمان و مقداد و ابوذر) با تفسير آن حضرت مى پرسد، امام مى فرمايد:
... إِنَّ فِى أَيدِى النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلاً وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهَماً؛ 2 در بين مردم حقّ و باطل، و راست و دروغ، و ناسخ و منسوخ، و عام و خاص، و محكم و متشابه، و محفوظ و موهوم وجود دارد .
اينها در باره نسخ در قرآن است و در باره نسخ در روايات نيز در روايتى كه كلينى از امام صادق عليه السلام ، از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى كند، آمده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
... مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَاييسِ فَقَدْ هَلَكَ وَأَهْلَكَ ؛ وَمَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيرِ عِلْمٍ وَهُوَ لايعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَالْمُحْكَمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ فَقَدْ هَلَكَ وَأَهْلَكَ؛ 3 هركس به قياس ها عمل كند ، خودش هلاك شده و ديگران را نيز هلاك نموده است ؛ و كسى كه بدون علم فتوا بدهد و ناسخ از منسوخ و محكم از متشابه را تشخيص ندهد ، خودش هلاك و ديگران را نيز هلاك كرده است.

1.الكافى ، ج ۱ ، ص ۶۴ .

2.همان ، ص ۶۲ .

3.همان ، ج ۲ ، ص ۸۸ .

صفحه از 72