مسئله نسخ در كتاب « الكافي » و ديدگاه كليني - صفحه 50

شخص سومى وجود دارد كه از پيامبر صلى الله عليه و آله امرى شنيده است ، ولى نمى داند كه بعداً از آن نهى شده است. و يا در امرى ، نهى از آن حضرت شنيده است ، ليكن نمى داند كه بعداً بدان امر شده است. او منسوخ را حفظ نموده ، ولى ناسخ را حفظ نكرده است ؛ امّا اگر بداند نسخ شده است ، آن را رها مى كند و مسلمانان نيز اگر بدانند منسوخ است ، آن را رها مى كنند .
و در باره گروه چهارم فرمود:
آخَرَ رَابِعٍ لَمْ يكْذِبْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مُبْغِضٍ لِلْكَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ وَتَعْظِيماً لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله لَمْ ينْسَهُ بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ ، فَجَاءَ بِهِ كَمَا سَمِعَ لَمْ يزِدْ فِيهِ وَ لَمْ ينْقُصْ مِنْهُ وَ عَلِمَ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ ، فَعَمِلَ بِالنَّاسِخِ وَرَفَضَ الْمَنْسُوخَ؛۱فرد چهارم ، كسى است كه دروغ بر پيامبر صلى الله عليه و آله نمى بندد و به خاطر خوف از خدا و تعظيم پيامبر صلى الله عليه و آله از دروغ خوشش نمى آيد ؛ آنچه را شنيده است فراموش نمى كند و حفظ مى نمايد ، و همان گونه و بدون كم و زياد بيان مى كند. ناسخ را از منسوخ تشخيص مى دهد و به ناسخْ عمل كرده ، منسوخ را رها مى كند .
آن گاه حضرت در رازِ آن مى فرمايد:
فَإِنَّ أَمْرَ النَّبِى صلى الله عليه و آله مِثْلُ الْقُرْآنِ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ وَ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ ، قَدْ كَانَ يكُونُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله الْكَلامُ لَهُ وَجْهَانِ : كَلامٌ عَامٌّ وَ كَلامٌ خَاصٌّ؛۲امر [سخن و فعل] پيامبر صلى الله عليه و آله همانندِ قرآن است كه ناسخ و منسوخ، و عام و خاص، و محكم و متشابه دارد و ممكن است كلامى از پيامبر صلى الله عليه و آله وجود داشته باشد كه داراى دو وجهِ عام يا خاص باشد .
بعضى از دانشمندان نيز (از جمله شيخ طوسى) به روا بودن نسخ سنّت به قرآن تصريح دارند. ۳

1.همان ، ص ۶۳ .

2.همان جا .

3.العدّة فى أصول الفقه، ج ۲، ص ۵۵۳.

صفحه از 72