مسئله نسخ در كتاب « الكافي » و ديدگاه كليني - صفحه 57

متمايل اند، امّا مشهور بين دانشمندان شيعه (اعم از فقها، متكلّمان، مفسّران و...) منكر وقوع تحريف شده اند ؛ از جمله: رئيس المحدّثين (شيخ صدوق) ، قائد المجتهدين (شيخ طوسى)، سيّد المتكلّمين (سيّد مرتضى) ، امام المفسّرين (امين الإسلام طبرسى) از گذشتگان و امثال : كاشف الغطاء، بلاغى، امين عاملى، علّامه امينى، علّامه طباطبايى، خويى و معرفت ، از متأخّران ، قائل به نفى تحريف اند ۱ و ديگر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنى.
5. كلينى ، برخى از رواياتى را كه شائبه تحريف دارند ، نقل مى كند، از جمله همين روايت «الشيخ و الشيخة» ؛ ولى نمى توان به طور قطع ، وى را قائل به تحريف قرآن دانست؛ زيرا نقل روايت ، هر چند معتبر ، لزوما به معناى پذيرش متن و محتواى آن نيست ، بخصوص اين كه كلينى ، در صدد ردّ و قدح روايات نبوده است و خود كلينى مى نويسد:
إنّه لايسع أحداً تمييز شيئ ممّا اختلف الرواية فيه عن العلماء عليهم السلام برأيه إلّا ما اطلقه العالم [الامام الكاظم] ، بقوله اعرضوهما على كتاب اللّه ، فما وافق كتاب اللّه ، فخذوه و ما خالف كتاب اللّه ، فردّوه...؛۲هيچ كس نمى تواند به رأى خود ، روايات اختلافى ائمه عليهم السلام را از يكديگر تشخيص دهد، مگر با معيارى كه امام كاظم عليه السلام آن را بيان نموده است ... .
علّامه طباطبايى نيز معتقد است كه : روايات نسخ تلاوت ، مخالف قطعى با قرآن است. ۳ نقل اخبار علاجيه نيز مؤيّد اين معناست كه همه روايات صحيحه در الكافى و ديگر منابع معتبر ، نمى توانند به لحاظ متن و محتوا درست باشند .
6. مفاد روايت، موافق روايات اهل سنّت است كه مى گويند: عمر ، جمله «الشيخ

1.همان ، ص ۲۰۰ ؛ صيانة القرآن من التحريف، ص ۷۶ ـ ۷۸ .

2.الكافى ، ج ۱ ، ص ۸ .

3.الميزان، ج ۱۲، ص ۱۱۸.

صفحه از 72