مسئله نسخ در كتاب « الكافي » و ديدگاه كليني - صفحه 60

«وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَا اللَّهُ وَالرَّ سِخُونَ فِى الْعِلْمِ» 1 مى فرمايد :
فَرَسُولُ اللَّه صلى الله عليه و آله أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِى الْعِلْمِ ، قَدْ عَلَّمَهُ اللَّهُ عز و جل جَمِيعَ مَا أَنْزَلَ عَلَيهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِينْزِلَ عَلَيهِ شَيئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ؛ 2 پيامبر ، افضل راسخان در علم است كه خداوند عز و جل همه تنزيل و تأويل را به او تعليم فرموده است. و [اصلاً ]معنا ندارد كه خداوند چيزى را بر وى نازل كند ، ليكن تأويل آن را به وى تعليم نكند.
سپس حضرت در باره الحاق اوصياى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود :
وَ أَوْصِياؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يعْلَمُونَهُ كُلَّهُ...؛ 3 اوصياى آن حضرت نيز همه آن [تأويل و تنزيل ]را مى دانند .
در ادامه روايت حضرت مى فرمايد:
...وَ الْقُرْآنُ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ وَ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ ، فَالرَّاسِخُونُ فِى الْعِلْمِ يعْلَمُونَه؛ 4 قرآن ، عام و خاص، محكم و متشابه، و ناسخ و منسوخ دارد و راسخان در علمْ آن را مى دانند .
اين سخن ، در واقع ، بيانگر اين حقيقت است كه هر كسى نمى تواند ادّعاى اختيار نسخ آيات و يا ادّعاى دانش آن را داشته باشد. در اين خصوص ، مثالى مى آوريم در باره تحريم مُتعه توسط عمر بن الخطاب . عمر مى گويد :
متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى الله عليه و آله أنا أنهى عنهما و أعاقب عليهما: متعة النساء و متعة الحج؛ 5 دو متعه در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله وجود داشت، من از آن دو ، نهى مى كنم و بر [انجام

1.سوره آل عمران ، آيه ۷ .

2.الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۱۳ .

3.همان جا .

4.همان ، ص ۲۱۴ .

5.التمهيد لما فى الموطأ ، ج ۱۰ . ص ۱۱۳ و ج ۸ ، ص ۳۵۵ ؛ مسند أحمد ، ج ۱ ، ص ۵۲ و ج ۳ ، ص ۳۳۵ .

صفحه از 72