تأمّلي در باب حجّت اصول « الكافي » - صفحه 14

روايت دوم باب ، همان روايت اوّل است كه مرحوم كلينى ، آن را از طريق محمّد بن يحيى ، نقل مى كند و در ذيل اين روايت ، سخن مورد استناد سيّد تفرشى وجود دارد .
3 . روايت سوم ، روايت ابو بصير است كه عبد الرحمان بن سالم ، از وى نقل مى كند. مضمون روايت ، چنين است كه ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام ، از پدرش امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه ايشان ، روزى به جابر بن عبد اللّه انصارى مى گويد: «پرسشى از تو دارم . چه وقت را مناسب مى دانى تا نزد تو بيايم و پرسشم را مطرح كنم؟» .
جابر مى گويد : هر وقت كه دوست داشتى.
امام عليه السلام در يكى از اوقات با وى ، خلوت مى كند و از او مى خواهد كه از جريان لوحى كه در دست فاطمه عليهاالسلامبوده و جابر آن را ديده، به وى خبر دهد و محتواى آن را گزارش كند.
جابر مى گويد: به هنگام تولّد امام حسين عليه السلام ، خدمت مادرش فاطمه زهرا عليهاالسلامرسيده و تولّد وى را تبريك گفته است. در دست زهرا عليهاالسلام ، لوحى سبزْ رنگ مشاهده كرده كه بر آن ، نوشته اى درخشان بود. جابر ، زهرا عليهاالسلام را سوگند مى دهد كه جريان اين لوح را برايش بيان كند و زهرا عليهاالسلام مى گويد كه اين لوح را خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله هديه داده و در آن ، نام پدرش و شوهرش و پسرانش و اوصياى او از ذرّيه اش آمده است و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن را به ايشان داده تا به وى ، بشارت دهد.
جابر ، از فاطمه عليهاالسلام مى خواهد كه به وى اجازه دهد تا از آن لوح ، نسخه بردارى كند و فاطمه عليهاالسلام نيز اين اجازه را به او مى دهد و جابر ، از مطالب آن لوح ، نسخه بردارى مى كند.
امام باقر عليه السلام از جابر مى خواهد كه نسخه خود را به وى نشان دهد . جابر به همراه امام باقر عليه السلام و فرزند بزرگوار ايشان امام صادق عليه السلام به منزل خود مى رود و در آن جا ، نسخه را به آنها نشان مى دهد. امام باقر عليه السلام از جابر مى خواهد تا به نسخه نگاه كند .

صفحه از 33