تأمّلي در باب حجّت اصول « الكافي » - صفحه 15

سپس مطالب آن را از پيشِ خود مى خواند و جابر ، هيچ گونه اختلافى بين نسخه خود و قرائت امام باقر عليه السلام نمى بيند. آن گاه ، جابر ، متن لوح را ـ كه نامه اى از خداوند به پيامبرش محمّد صلى الله عليه و آله بوده است ـ نقل مى كند. در اين نامه ، نخستْ تهديدى بسيار سخت و جدّى عليه منكران خداوند متعال ، مطرح مى شود و پس از آن ، پيامبر صلى الله عليه و آله مطرح شده و يادآورى مى گردد كه خداوند ، پس از هر پيامبرى ، اوصيايى را مى فرستد و وصىّ پيامبر اسلام را برتر از همه اوصيا قرار داده است. پس از آن ، با نام بردن از هر كدام از امامان عليهم السلام مهم ترين حوادث زندگى و شرايط اجتماعى و برخورد جامعه با آنان را به صورت كلّى ، بيان مى كند و در نهايت ، از شرايط بسيار سختى كه در انتظار ياران امام زمان عليه السلام است ، ياد مى كند. در پايان نيز از قول ابو بصير ، خطاب به عبد الرحمان بن سالم مى آورد كه : اگر در زندگى ات ، جز همين حديث را نشنيده بودى ، برايت بسنده بود . سپس توصيه مى كند كه آن را از نظر نااهلان ، دور بدارد.
در اين روايت ، شخصى به نام «عبد الرحمان بن سالم» ، وجود دارد. اين شخص ، بنا به نظر ابن داوود و ابن غضائرى ، فردى ضعيف است. ۱ پدرش سالم بن عبد الرحمان ، فردى موثّق بوده كه به كتاب فروشى ، اشتغال داشته است ؛ امّا فرزندش از اعتبار لازم برخوردار نبوده است .
فرد ديگرى كه در سند اين روايت ، وجود دارد ، «بكر بن صالح رازى» است. اين شخص نيز ، بنا به اعتقاد غضائرى ، فردى به شدّت ضعيف است كه همواره ، به نقل چيزهاى شگفت و غريب مى پردازد . ۲
محتوا و شكل گزارش نيز ، چندان استوار نيست. اگر چنين نامه اى با اين وضوح و اهمّيت وجود داشته است . چرا زهرا عليهاالسلام آن را تنها در اختيار جابر ، قرار داده است؟

1.جامع الرواة ، ج ۱ ، ص ۴۵۰ .

2.رجال ابن الغضائرى ، ص ۴۳.

صفحه از 33