تأمّلي در باب حجّت اصول « الكافي » - صفحه 16

آيا شخصيّت هاى بزرگى چون سلمان ، ابو ذر ، مقداد و ديگر اصحاب ، در آن حدّ از اعتبار نبودند كه از چنين سند مهمّى آگاهى داشته باشند؟
آيا اعلانِ چنين سند مكتوبى كه از سوى خداوند خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله ارسال شده است ، نمى توانست در آغاز دوره پس از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، از بسيارى از اختلاف ها و كشمكش ها جلوگيرى كند؟
چرا زهرا عليهاالسلام در هيچ كدام از احتجاج هاى خود عليه خليفه اوّل ، از چنين سند مهم و روشنى نام نبرده است و بدان ، استدلال نكرده است؟
در پايان اين سند ، ابو بصير ، توصيه مى كند كه سند را تنها در اختيار افراد اهل قرار بدهد . بنا بر اين ، پيداست كه موضوع تنها بايد در بين شيعيان خالص و قابل اعتماد ، مطرح شود . اگر چنين است ، چه فايده اى بر اين سند مترتّب است ؛ زيرا براى چنين افرادى ، گفتار امام صادق و امام باقر عليهماالسلام ، كافى است و ضرورتى ندارد كه امام باقر عليه السلام دانسته خود را با مكتوبى كه نزد جابر است ، مستند سازد. آيا براى شيعيان ناب ، نقل جابر ، معتبرتر از سخن امام باقر عليه السلام است كه آن امام عليه السلام مجبور مى گردد از مقابله كردن محفوظات خود با مكتوب جابر ، براى شيعيان ، اطمينان ايجاد كند؟!
با آن كه جابر بن عبد اللّه انصارى ، از علاقه مندان به اهل بيت عليهم السلام بوده و طبيعى است كه نسبت به پيروزى جريان شيعه ، حسّاسيت مثبت داشته باشد ، پس چرا چنين سند ارزشمندى را ساليان سال ، مخفى نگه داشته است؟ و اگر امام باقر عليه السلام آن را افشا نمى كرد ، جابر آن را براى هميشه ، مكتوم نگه نمى داشت؟ و اگر چنين مى شد ، خطاى بزرگ و غير قابل بخششى از جابر ، سر نمى زد؟
آيا ابو بصير ، از اهمّيت اين سند ، غافل بوده كه آن را تنها در اختيار فرد ضعيفى چون عبد الرحمان بن سالم ، قرار داده است؟ اهمّيت و ارزش اين سند ، اقتضا مى كرد كه افراد و شخصيّت هاى بزرگ شيعى ، از آنْ اطّلاع حاصل كنند.
ارزش و اهمّيت اين سند ، با توجّه به آن كه به طور مستقيم از جانب خداوند به

صفحه از 33