تأمّلي در باب حجّت اصول « الكافي » - صفحه 17

عنوان هديه به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله داده شده و در آن ، آگاهى هاى روشنى نسبت به اوصياى پيامبر خدا وجود دارد ، به مراتب از حوادثى چون غدير خم ، بيشتر است . پس چرا چنين فراموش شده و بعدها ، شخصيت هاى كم اعتبارى چون بكر بن صالح و عبد الرحمان بن سالم ، آن را آشكار مى كنند؟
از مجموع اين نكات ، مى توان گمانه زنى كرد كه روايت ، نبايد گزارش درستى باشد و بهتر است در انتساب آن به فرد معتبرى چون ابو بصير و از طريق ايشان به امام صادق عليه السلام تأمّل كرد.
4 . چهارمين روايت در اين باب ، گزارشى است كه از طريق «ابان بن ابى عيّاش» ، از «سليم بن قيس» ، نقل شده است. در اين گزارش ، عبد اللّه بن جعفر طيّار مى گويد: به همراه امام حسن عليه السلام ، امام حسين عليه السلام ، عبد اللّه بن عباس ، عمر بن اُمّ سلمه و اسامة بن زيد ، در نزد معاويه بوديم. بحثى بين ما در گرفت و من گفتم كه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: «من ، بر مؤمنان ، از خود آنان ، اَولى هستم و على بعد از من ، بر آنان اَولى است و آن گاه ، يكْ يكِ امامان شيعه را يادآورى كرده ، تأكيد مى كند كه آنان ، بر مؤمنان از خودشان ، اَولى هستند. آن گاه عبد اللّه ، افراد ياد شده را بر سخن خود ، گواه مى گيرد و آنان ، گواهى مى دهند.
سليم بن قيس مى گويد : اين روايت را از ابو ذر ، سلمان و مقداد هم شنيده است .
نكات قابل توجّه در اين روايت را مى توان به شرح زير ، يادآورى كرد:
ابان بن ابى عيّاش كه روايت را از سليم نقل مى كند ، از راويان غيرِ معتبر است. ۱ وى ، از شيعيان نيست و عامى مذهب است و علماى اهل سنّت نيز وى را تضعيف كرده اند و حديث وى را «متروك» ، اعلام داشته اند.
ابان مى گويد كه سليم بن قيس هلالى ـ كه از ياران على عليه السلام بود ـ ، به خاطر ترس از

1.جامع الرواة ، ج ۱ ، ص ۹ .

صفحه از 33