تأمّلي در باب حجّت اصول « الكافي » - صفحه 22

كوفى ـ كه از دروغگويان و جاعلان چيره دست بود ـ ، ۱ در سند اين روايت است. گر چه پاره اى ، ابو سعيد عصفورى را هم تضعيف كرده اند ، اين تضعيف ، چندان قابل اعتنا نيست ؛ ولى وجود ابو سمينه ، كار را مشكل مى كند.
از نظر متن ،آفرينش پيش از خلقت و حضور در شكل اشباح و عبادت در آن حال ، از جمله مباحث دشوار و ديْرفهمى است كه در صورت صحّت روايت ، افراد خاص مى توانند آن را درك كنند.
7 . روايت هفتم ، به نقل از زُراره از امام باقر عليه السلام است در اين روايت ، امام باقر عليه السلام تأكيد مى كند كه دوازده امام ، از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله بوده ، همه محدّث و از فرزندان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هستند . در مجلس ، شخصى به نام على بن راشد و يا عبد اللّه بن راشد ، برادر ناتنى امام سجّاد عليه السلام ، از اين سخن ، تعجّب مى كند و آن را انكار مى كند . امام عليه السلام بر سرش فرياد مى زند كه : «فرزند مادرت ، يكى از آنان بود» .
اين روايت به اين شكل ، مغشوش است و احتمالاً در نقل آن ، تا حدودى نقل به معنا و يا تصرّفى انجام گرفته كه موجب اين امر ، شده است. بعيد نيست كه اين روايت با دو روايتى كه مرحوم كلينى در باب: «إنّ الأئمّة عليهم السلام محدّثون مفهّمون» ، به عنوان حديث اوّل و دوم آورده ، يكى باشد كه بعدا تقطيع شده و به اين شكل ، در آمده است. در روايت دوم ، امام باقر عليه السلام فرموده: «برادرت ، اين را مى دانست» و در آن جا ، به جاى «على بن راشد» ، نام «عبد اللّه بن زيد» آمده است و يادآورى شده كه وى ، برادر ناتنىِ

1.رجاليان ، ابو سَمينه را فردى با اعتقادات فاسد مى دانند و بر اين باور هستند كه وى ، در كوفه به دروغگويى اشتهار يافت و از آن جا به قم نزد احمد بن محمّد بن عيسى رفت ؛ امّا احمد بن عيسى ، پس از چند ماه ، به خاطر دروغگويى و غلو ، وى را از آن شهر ، بيرون نمود. همچنين ، از قول ابن قتيبه نقل شده است كه فضل بن شاذان (/ شادان) ، بارها مى خواست وى را در قنوتش لعنت كند. از قول وى آورده اند كه ابو سَمينه ، در بين دروغگويان مشهور ، از همه مشهورتر بود. تفصيل اين مختصر ، در جامع الرواة (ج ۲ ، ص ۱۵۰) در ذيل شرح حال وى با عنوان: «ابو جعفر محمّد بن على بن إبراهيم بن موسى قرشى» ، آمده است .

صفحه از 33