تأمّلي در باب حجّت اصول « الكافي » - صفحه 24

اگر همين احتمال را در اين قبيل روايات بدهيم ، از آن جايى كه محتملِ بسيار قوى اى است ، بايد براى رفع اين توهّم ، به طور جد به بازنگرى روايات موجود در كتب روايى خود و بويژه «كتب اربعه» بپردازيم و از پاك كردن اين قبيل روايات از منابع خود ، هيچ واهمه اى به خود راه ندهيم. امامان ما ، از چنان پايگاهى در انديشه مسلمانان برخوردارند كه كسى در عظمت و بزرگى آنان ، ترديد ندارد و حتّى اُمَويان و عبّاسيان ـ كه در روزگار خودشان براى منافع دنيوى ، همه چيز را زير پا مى گذاشتند ـ با همه خباثتى كه داشتند ، از اعتراف به بزرگى و عظمت امامان شيعه ، دريغ نمى كردند. دانش ، كرامت ، بزرگى ، زهد و پاسايى آنان ، چنان مورد قبول مسلمانان است كه هيچ نيازى به اثبات حقّانيتشان با اين قبيل روايات نداريم.
9 . روايت نهم ، به نقل از ابو جارود ، از امام باقر عليه السلام است كه ايشان ، آن را از جابر بن عبد اللّه انصارى نقل مى كند. روايت ، تلخيص گزارش گونه اى از مضمونِ روايت دوم باب است. در اين روايت ، جابر مى گويد: شمار اوصيا از فرزندان فاطمه عليهاالسلام را شمردم . دوازده نفر بودند كه آخرينشان ، قائم عليه السلام بود و بين آنان ، سه محمّد و سه على وجود داشت.
در اين روايت ، تعداد امامان عليه السلام سيزده نفر مى گردند كه احتمال اشتباه يكى از راويان در نقل آن ، بعيد به نظر نمى آيد و از اين نظر ، چندان جاى ايراد به روايت نيست ؛ زيرا اين قبيل اشتباهات در نقل پيش مى آيد. همچنين ، ايرادهايى كه قبلاً در ذيل روايت دوم آورديم ، در اين جا هم مطرح است ، افزون بر آن كه در اين جا ، روايت از ابوجارود نقل مى شود كه زيدى مذهب بوده و بنيان گذار فرقه جاروديه است كه از زيديه ، منشعب شده است.
مرحوم كشّى ، در مذمّت وى ، روايات بسيارى نقل كرده كه پاره اى از آنها بر دروغگويى وى ، دلالت دارند. كشّى ، وى را كور ظاهرى و باطنى مى داند. ۱ در اين

1.اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّى) ، ج ۲ ، ص ۴۹۵ ، ش ۴۱۲ ـ ۴۱۹ .

صفحه از 33