قلم را در شرح و تفسير آن به رنج و زحمت انداخته است و علماى مختلفى از محدّثان و مفسّران و متكلّمان و... ، از ابتداى شرح اين حديث تا پايان آن ، بيشتر با خطوات احتمال و لعلّ و قيل و قال ، جلو رفته اند و بلكه در مورد برخى از فقرات اين حديث ، برخى از شارحان محترم ، اظهار عجز و يا سكوت نموده اند .
ما در اين نوشته مختصر ، قصد داريم تا به بررسى اعتبار سندى و متنى اين حديث شريف ، در حدّ توان علمى خود بپردازيم و اميدواريم كه بتوانيم افاده اى قابل توجّه به خوانندگان محترم نموده باشيم .
در آغاز سخن ، لازم به تذكّر است كه در طول اين مقاله ، استفاده فراوان و شايانى از برادر محترم ، محقّق ارجمند ، جناب آقاى سيّد على رضا حسينى نموده ام كه كمال تشكّر را از ايشان دارم .
توصيف اجمالى حديث از زبان برخى از محقّقان و شارحان
حكيم متألّه و كلام شناس قَدَر ، مرحوم ملّا صدراى شيرازى (كه در شرح خود بر اصول الكافى با استحكام تمام به شرح اين حديث پرداخته است و در واقع بسيارى از شارحان ديگر ، به قول مرحوم علّامه شعرانى ، غالب مطالب خود را در شرح متن اين حديث از او گرفته اند) ، ۱ قبل از ورود به شرح و تفسير متن اين حديث ، چنين مى نگارد :
هذا مِنَ الأحاديث المُشكلَة و نحنُ نَستَعينُ بفضل اللّه فى حَلّه . ۲
مرحوم سيّد بدر الدين بن احمد حسينى عاملى (از شاگردان مرحوم شيخ بهايى و صاحب معالم) در حاشيه اى كه بر بخش اصول كتاب الكافى دارد ، چندين فقره اوّل حديث را به اختصار شرح مى دهد ولى وقتى به عبارت «فهذه الأسماء الثلاثة التى
1.ر .ك : شرح اُصول الكافى ، مازندرانى ، ج ۳ ، ص ۲۸۳ - ۲۹۳ .
2.همان ، ج ۳ ، ص ۲۳۶ .