چرایی پذیرش ولایت عهدی از سوی امام رضا(ع)
پرسش :
چرا امام رضا(ع) ولایت عهدی مأمون را پذیرفت؟
پاسخ :
پس از آنکه امام رضا(ع) به مرو وارد شد، مأمون منصب خلافت و حکومت را به ایشان پیشنهاد داد. موضوع «پیشنهاد خلافت» به امام در جلسات متعددی طی دو ماه در مرو توسط مأمون انجام گرفت و در تمام این جلسات امام از پذیرش آن خودداری کرد. اطرافیان مأمون از این همه اصرار وی تعجب کرده، این حرکت او را خلاف مصالح حکومت می دانستند. فضل بن سهل، وزیر ایرانی و سیاستمدار وی، به شدت از اصرار مأمون ناخرسند بود و می گفت: تا کنون خلافت را ضایع تر از این ندیده بودم. در آخرین جلسه، خلیفه برای چندمین بار به امام چنین عرض کرد: من در نظر دارم خود را از خلافت خلع كنم و این مقام را به تو بسپارم و با تو بیعت كنم. این بار امام پاسخ محکمی به او داد که مأمون را بسیار خشمگین کرد. امام رضا(ع) رو به مأمون کرد و فرمود: اگر این خلافت از آن تو است پس خدا براى تو قرار داده است، و جایز نیست كه لباس و خلعتى را كه خداوند به قامت تو پوشانیده از تن بیرون كنى، و به دیگری بپوشانى، و واگذار نمایى، و اگر این مقام از آن تو نیست پس حقّ اینكه چیزى را كه از تو نیست به من واگذارى ندارى. این سخن، غاصبانه بودن حکومت، عدم مشروعیت خلافت مأمون و همچنین پافشاری بر عقیده نصب الهی امامت را آشکار می ساخت.
چند روزی به همین منوال گذشت تا اینکه مأمون گزینه دومی را پیش روی امام نهاد. او پس از گفتگوهای بسیار در اصل خلافت، منصب ولایت عهدى را پیشنهاد كرد. این پیشنهاد نیز با مخالفت امام روبه رو شد. از جمله دلایل امام این بود که بنابر آنچه اجدادم از پیامبر خدا گزارش کرده اند، من در حیات تو مسموم از دنیا می روم، و مظلومانه به شهادت می رسم، در حالى كه فرشتگان آسمان و زمین بر من گریه مى كنند، و در سرزمین غربت در كنار هارون الرّشید مدفون مى شوم.
مأمون وقتی این سخن را شنید گریه کرد و پرسید: یا ابن رسول اللَّه! چه كسى تو را مى كشد؟ تا من زنده هستم، چه كسى قدرت یا جرأت بدى كردن به تو را خواهد داشت؟!
امام فرمود: من اگر بخواهم قاتل خود را معرّفى كنم مى توانم بیان كنم و بگویم كه چه كسى مرا خواهد كشت.
خلیفه، در پایان جلسه امام را به قتل تهدید کرد و بیان داشت که راه دیگری پیش روی امام نیست؛ یا پذیرش ولایت عهدی و یا مرگ.
امام رضا(ع) ناگزیر شد بپذیرد تا خود را با دست خویش به هلاکت نیفکند. اما این پذیرش را مشروط به آن کرد که در امور حکومتی هیچ دخالتی نکند.
مأمون پذیرفت. در آن دوران هرگاه ولی عهدی منصوب می شد، خلفا هدایایی را به مردم می بخشیدند. مأمون نیز پس از ضرب سکه به نام امام رضا(ع)، به هر یک از لشكریان، حقوق یک سال را یکجا پرداخت کرد و فرمان داد که تمام مردم لباس سیاه ـ كه شعار عبّاسیان بود ـ را از تن بیرون كنند و به جاى آن لباس سبز بپوشند.[۱]
[۱]. عیون اخبار الرضا(ع)ج۲ ص۱۳۹ح۳ و ص۱۴۷ح۱۸.
بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت