علمِ امامان در اصول« الكافي » نمونه‏اي از براي چند و چون سازشِ حديث.. - صفحه 435

پيامبر صلى الله عليه و آله نيك اطّلاع داشتند و هرگاه در شناخت و فهم و تفسير و اجراى آن، گِرِهى مى افتاد، مى توانستند آن گِره را بگشايند و مردمان را راه نما و راه گشا باشند. آگاهى به كتاب خدا و سنّت رسول خدا، ابزار اين گره گُشايى و لازمه آن توانايى بود. از همين رو، امامان شيعه به قرآن و سنّت، آگاه بودند و در گشودن دشوارى هاى آن و آموزانيدن شيوه اجراى آموزه هاى قرآن و سنّت، به غايت ، توانا بودند.
اين، چيزى بود كه لازمه كار، و شرط وصايت و خلافت ايشان بود و البتّه به تصريح مجموعه اى از روايات و اخبار گوناگون ـ كه احتمال كذب و جعل در جميع آنها راه نمى تواند داشته باشد ـ اين اوصيا، بارها از نهانى ها نيز خبر داده اند و كراماتى كه بر آگاهى ايشان از برخى امور غيبى دلالت دارد، از ايشان صادر شده است.
البتّه به پيامبر صلى الله عليه و آله و نه اين پيشوايان پاك عليهم السلام ، احاطه اى بر غيب نداشتند. اين، از قرآن كريم و سنّت هاى قطعى و واقعِ ملموس تاريخى، به روشنى مستفاد مى شود. اگر چه به وحى و الهام الهى و...، گاه از امور و جوانبى از غيب، خبر داده اند ـ و البتّه اين پايه از غيبدانى ايشان نيز اكتسابى بوده، نه ذاتى، و واجد علم به جميع نهانى ها و امور غيبى نبودند.
ادّعاى كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام را بر جميعِ معلومات و اَعيان و افراد و امور، محيط شمرده اند، ادّعايى بى پايه است كه در برابر صريحِ قرآن و سنّت و واقعِ تاريخ، تابِ پايدارى نمى آورد.

طرح مسئله

مسلمانان، هم داستان اند كه جبرئيل براى پيامبر صلى الله عليه و آله وحى مى آورد. پيامبر خدا، به گزارش قرآن و سيره در انتظار وحى بود و براى رسيدن پاسخ برخى پرسش ها و... چشم به راه مى مانْد و حتّى از دير رسيدن وحى، نگران و دغدغه مند مى شد. ۱ اين

1.در اين مورد، رجوع كنيد به شأنِ نزولِ «مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ مَا قَلَى» (سوره ضحى، آيه ۳) در التِّبيان، شيخ طوسى، ج ۱۰ ص ۳۶۸ ؛ مجمع البيان، طَبْرِسى، ج ۱۰ ص ۳۸۱؛ الكشّاف، زمخشرى، ج ۶ ص ۲۶۳ و....

صفحه از 468