علمِ امامان در اصول« الكافي » نمونه‏اي از براي چند و چون سازشِ حديث.. - صفحه 438

إِنَّ الأَئِمَّةَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله قَدْ كَانُوا يَعْرِفُونَ ضَمَائِرَ بَعْضِ الْعِبَادِ وَ يَعْرِفُونَ مَا يَكُونُ قَبْلَ كَوْنِهِ؛ امامان آل محمّد صلى الله عليه و آله ، گاه ضمائر برخى از بندگان را مى دانستند، و گاه از آنچه رُخ مى داد، پيش از رُخ دادنش باخبر بودند.
و البتّه همو، بى درنگ مى افزايد:
وَ لَيْسَ ذلِكَ بِواجِبٍ فِى صِفاتِهِمْ، وَ لا شَرْطا فى إِمامَتِهِمْ، وَ إِنَّما أكْرَمَهُمُ اللّهُ تَعَالى بِهِ وَ أعْلَمَهُمْ إيَّاهُ لِلُطْفٍ فِى طاعَتِهِمْ وَ التَّمَسُّكِ بِإمامَتِهِمْ. وَ لَيْس ذلِكَ بِواجِبٍ عَقْلاً، وَ لكِنَّهُ وَجَبَ لَهُمْ مِن جِهَةِ السَّمَاعِ ؛۱اين، نه از صفات لازم براى ايشان بود، نه شرط امامتشان؛ بلكه تنها خداى تعالى از براى آن كه لطفى۲[از براى خلايق]، باشد در اطاعت ايشان و تمسّك به امامتشان، ايشان را بدين موهبت، گرامى داشته و از اين نهانى ها آگاهانيده است.
اين مطلب (آگاهى امامان از برخى امور نهانى)، واجبِ عقلى نيست (يا: عقل، آن را لازم نمى شمُرَد)، ليكن از طريق نقل، در حقّ ايشان ثابت گرديده است.
تأكيد شيخ مفيد بر آن بود كه دانستنِ رُخدادها و حوادث، و شناختن يكايك امور و موارد عينى، شرط امامت نيست و ما بدين نكته كه امام به جميع چنين چيزهايى علم دارد، قائل نيستيم. علمى كه لازمه امامت است و قدر متيقّن علم امام نيز هست، علم به دين است، يا به تعبير شيخ مفيد، علم به احكام امور و رُخدادها.

نظر ابن شهر آشوب

ابن شهرآشوب، در كتاب كِرامند متشابه القرآن و مختلفه مى گويد:
النّبىّ و الإِمام يَجِبُ أَنْ يَعْلَما عُلُومِ الدّينِ وَ الشَّريعَةِ، و لاَ يَجِبُ أَن يَعْلَما الغَيْبَ وَ ما كانَ وَ ما يَكُونُ، لأنَّ ذلِكَ يُؤَدِّى إِلى أنَّهُمَا مُشارِكانِ لِلْقَدِيمِ تَعالى فى جَمِيعِ

1.أوائل المقالات، تحقيق: إبراهيم الأنصارى، ص ۶۷ ؛ همان، تحقيق: مهدى محقّق، ص ۲۱ (با ضبطِ «للُطف» به جاىِ «للّطف») ؛ همان، تحقيق شيخ الإسلام زنجانى و واعظِ چرندابى، ص ۷۷ .

2.ناگفته پيداست كه مقصود شيخ از «لطف»، در اين جا، مفاد مُصطلح كلامى آن است، نه معناى لغوى آن .

صفحه از 468