اين معنا كه افزون بر اين حديث، در هر سه حديث يك باب الكافى ، ۱ مورد تصريح قرار گرفته (يعنى اين كه: امام، هرگاه بخواهد بداند، مى داند) ، على الظّاهر، به قيد يا قيودى مقيّد است.
در نهج البلاغة، گفتارى از اميرمؤمنان عليه السلام منقول است كه بنا بر سرنويس آن، به يك چند پيش از ديده از جهان فرو بستن آن حضرت، تعلّق دارد. در اين گفتار آمده است:
أيُّهَا النّاسُ! كُلُّ امْرِئٍ لاقٍ ما يَفِرُّ مِنْهُ فِى فِرارِهِ؛ وَ الأجَلُ مَساقُ النَّفْسِ ؛ وَ الْهَرَبُ مِنْهُ مُوافاتُهُ. كَمْ أطْرَدْتُ الأيّامَ أبْحَثُها عَنْ مَكْنُونَ هذا الأمْرِ، فَأبى اللّهُ إلّا إخْفاءَهُ. هَيْهاتَ! عِلْمٌ مَخْزُونٌ!۲
اين سخن روشن و صريحى است كه: «كَمْ أَطْرَدتُ الأيّامَ أبْحَثُها عَنْ مَكْنُونِ هذا الأمْرِ...» . پيداست امام عليه السلام چيز يا چيزهايى را درباره مطلق مرگ (يا: مرگ خويش، آن سان كه بعضى از شارحان نهج البلاغة استنباط كرده اند)، مى جسته است و على رغم تمايل به علم بِدان، به مقصود خويش نرسيده است و «فَأَبَى اللّهُ إلَا إِخفاءَه»، معنايى جز اين نمى تواند داشته باشد. ۳
اين حديث نهج البلاغة را در الكافى نيز مى بينيم . ۴ در بعضى متون قديمى ديگر، همچون مروج الذّهب مسعودى نيز آمده است ۵ و بر روى هم، از احاديثى است كه مورد پذيرش، واقع شده است.
1.ر.ك: همان، ص ۲۹۷ و ۲۹۸ .
2.همان، ج ۳، ص ۱۸ (الطّهارة، باب سيزدهم) .
3.سنج: شرح نهج البلاغة، ابن ميثم، ج ۳، ص ۲۰۹ ؛ الديباج الوضى، ج ۳، ص ۱۱۸۷ ؛ إرشاد المؤمنين، ج ۲، ص ۲۱ ؛ بهج الصّباغة، ج ۱۱، ص ۲۸ ـ ۳۰ ؛ توضيح نهج البلاغة، شيرازى، ج ۲، ص ۳۵۴ و ۳۵۵ .
علّامه مجلسى، در مرآة العقول (ج ۳، ص ۲۹۶)، تأويلى را پسنديده كه هم دور از نصّ است، و هم ناهمخوان با فهم شارحان نهج البلاغة است مجلسى، خود به اين نكته اخير، اشاره كرده است .
4.ر.ك: اُصول كافى، ترجمه و شرح كمره اى، ج ۲، ص ۴۲۳ ؛ مرآة العقول، ج ۳، ص ۲۹۳ .
5.ر.ك: نهج الصّباغة، ج ۱۱، ص ۲۶ .