پس گويى اين كه امامان هر گاه بخواهند، مى دانند، ناظر به دانستنى هاى لازم در امر امامت است؛ يعنى همان چيزهايى كه قوام دريافت بدانهاست و علم دين.
به عبارت ديگر، اين دسته از احاديث الكافى در مقام بيان آن اند كه لوازم امامت، بى دريغ در اختيار امام قرار مى گيرند، نه هر چيزى كه امام، آهنگِ دانستن آن كند.
البتّه اى بسا چيزهاى بسيارى بيرون از اين حوزه باشد كه وقتى امام بخواهد، خداوند، علم آنها را در اختيار او قرار مى دهد؛ ليك على الظّاهر، اطلاق آن ملازمه خواستن و دانستن، به دايره اى ويژه راجع است.
در الكافى، در حديثى كه از امام باقر عليه السلام نقل شده، آمده است:
أتَرَوْنَ أنَّ اللّه ـ تَبارَكَ وَ تَعالى ـ افْتَرَضَ طاعَةَ أوْلِيائِهِ عَلى عِبادِهِ، ثُمَّ يُخْفى عَنْهُمْ أخْبارَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ وَ يَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوادَّ الْعِلْمِ فيما يَرِدُ عَلَيْهِمْ مِمَّا فِيهِ قِوامُ دينِهِمْ؟!۱
در اين نص، آشكارا موادّ علمى لازم براى امام كه خداوند بايد در اختيار او قرار دهد تا نقضِ غرض نشود، پاسخ آن مسائل و تفصيل آنها، مباحثى قلمداد مى گردد كه بر امامان عرضه مى شده و قوام دين بدانهاست. به نظر مى رسد تأكيد و استدلال وارد به «ما يَرِدُ عَلَيْهِمْ مِمّا فِيهِ قِوامُ دِينِهِمْ»، نشان مى دهد كه در عدم اخفاى اخبار آسمان ها و زمين نيز ـ كه پيش تر در گزاره اى مطرح شده ـ ، آنچه عدم اخفاى آن لازم است، همين گونه اخبارى باشد كه قوام دين بدانهاست، نه جميع اخبار. وانگهى، اگر كسى مدّعى شود مراد گوينده، مطلقِ اخبار آسمان ها و زمين بوده است، اين پرسش پيش مى آيد كه آگاهى از جميعِ اخبار آسمان ها و زمين، چه ربطى به زيربناى سخن، يعنى «افتراض طاعت اوليا بر عباد» دارد؟
بنا بر اين نص، امام باقر عليه السلام فريضه بودن طاعت از امامان را بر بندگان خدا مطرح
1.اُصول كافى، ترجمه و شرح كمره اى، ج ۲، ص ۳۰۸ .