زنان راوي در « الكافي » - صفحه 164

«با دانه هايى كه در رشته اى جمع آورى شده بود ، تسبيح خدا مى گفت» . ۱
فاطمه دختر حسين عليه السلام از خاندانى بسيار نيكو بود و اخلاقى ستوده داشت . از خواهرش سكينه ، بزرگ تر بود و از همه بانوان ، به حضرت زهرا عليهاالسلامشبيه تر بود . ۲
فاطمه در كربلا ، شاهد شهادت پدر و برادران و بستگانش بود و همه ستم هايى را كه بر آل رسول اللّه صلى الله عليه و آله رفت ، نظاره كرد و به عمّه اش زينب عليهاالسلامپناه برد . مصيبت بزرگى كه بر وى و خانواده اش وارد شده بود ، حالتى بالاتر از گريه برايش به وجود آورده بود . ديگر اشك هايش خشك شده و صدايش گرفته بود . همراه ديگر بانوان و بازماندگان آل پيامبر صلى الله عليه و آله ، به اسارت ، به كوفه برده شد . استقبال مردان و زنان كوفه از كاروان اسيران ، بر حزن و اندوه او و خانواده اش افزود . سرانجام ، پس از خطبه عمّه اش زينب عليهاالسلام ، به سخنرانى پرداخت . فاطمه ، با عزم و ايمان و يقين براى مردم كوفه ، سخنرانى كرد و پرده از اعمال زشت امويان برداشت و اهل مجلس را به گريه انداخت ، به گونه اى كه گفتند : اى دختر پاكان! دل هاى ما را پاره كردى و جگرهاى ما را آتش زدى . ۳

فاطمه ، امانتدار پدر

كلينى به سند خود از ابى جارود ، از امام باقر عليه السلام نقل كرده است كه فرمود :
لَمّا حَضَرَ الْحُسَينَ عليه السلام ما حَضَرَهُ ، دَفَعَ وَصيّتَهُ إلى اِبْنَتِهِ فاطِمَةَ ظاهِرَةً فى كِتابٍ مُدَرَّجٍ فَلَمّا أنْ كانَ مِنْ أمرِ الْحُسَينِ عليه السلام ما كانَ ، دَفَعَتْ ذلِكَ إلى عَلىِّ بن الحُسَين عليه السلام ... ؛ 4 هنگامى كه زمان شهادت حسين عليه السلام فرا رسيد ، وصيّتى مكتوب را آشكارا به

1.الطبقات الكبرى ، ج ۸ ، ص ۴۷۴ .

2.بحار الأنوار ، ج ۴۴ ، ص ۱۶۷ .

3.براى آگاهى بيشتر از متن سخنان فاطمه ، ر. ك : رياحين الشريعة ، ج ۳ ، ص ۲۸۵ .

4.الكافى ، ج ۱ ، ص ۳۰۳ .

صفحه از 172