ديدگاه كليني درباره حديث ضعيف - صفحه 88

اين اجازه ، البته ويژه زمانى بود كه راوى ، خود حديثى را بى واسطه از يكى از امامان عليهم السلام شنيده بود . گاه برخى راويان ، كتابى را به راوى ديگر مى دادند ، امّا به وى نمى گفتند كه آيا اجازه روايت آن كتاب را از او دارد يا نه. امام رضا عليه السلام به راويانْ اجازه مى دادند كه اگر يقين داشتند كه اين كتاب ، از آنِ راوى است ، از او روايت كنند ، گر چه رسما اجازه روايت از صاحب كتاب را نداشته باشند. ۱
اندكى پس از آن ، امام جواد عليه السلام به ياران خود اجازه دادند كه كتاب هاى به جاى مانده از ياران امام باقر و امام صادق عليهماالسلامرا ـ كه به سبب تقيّه و شرايط دشوار سياسى و اجتماعى پنهان مانده بود ـ روايت كنند و آنها را بپذيرند ، گر چه از صاحبان آن كتاب ها ، اجازه روايت نداشته باشند. ۲
اين ، خود نشان از آن داشت كه اگر راويان ، اطمينان داشتند كه اين نگاشته از آنِ فلان راوى است ـ گر چه آن را به شيوه وجاده به دست آورده بودند ـ آن را از نويسنده آن كتاب روايت مى كردند. اين شيوه ، در روزگار امامان پيگيرى مى شد. پايه و مايه بنيادين اين شيوه نيز از فرمان هاى امامان عليهم السلام و روش ياران بزرگ آن فرزانگان ، سرچشمه مى گرفت.

ب . كلينى و معيارهاى ارزش گذارى روايات و «حديث ضعيف»

يكم . اكنون بنگريم كه كلينى نسبت به آنچه در روزگاران پسين ، حديث ضعيف خوانده شده ، چه نگاه و ديدگاهى داشت. بر پايه داده هاى يك بررسى ، احاديث ضعيف الكافى ، بيش از نُه هزار حديث است. ۳ اگر بخواهيم مى توانيم چونان برخى ،

1.. الكافى ، ج ۱ ، ص ۵۲ .

2.. همان ، ص ۵۳.

3.. الشيخ الكلينى البغدادى و كتابه الكافى ، الفروع ، ص ۳۸۲ .

صفحه از 102