ديدگاه كليني درباره حديث ضعيف - صفحه 94

1 . به دنبال آن بوده است كه گزاره هاى كلامى در موضوع توحيد را از راه حديث به اثبات برساند.
اساسا قميان را در بحث هاى كلامى ، شيوه آن بود كه جز به حديث استدلال نكنند ؛ گو اين كه در گستره هاى ديگر معارف اسلامى نيز چنين بودند. كلينى «حدوث عالم و اثبات محدث» ، «كون و مكان» ، «رؤيت خدا» ، «اسماء و صفات الهى» و موضوعاتى از اين دست را جز از راه احاديث بر نمى رسد. شيوه اى كه ساليانى پس از آن در بغداد ، يكسر دگرگون شد و استدلال هاى پيچيده كلامى به جاى حديث نشست.
2 . در گستره احاديث كلامى ، از استناد به احاديثى كه راويان ضعيف ، ۱ گزارش كرده بودند يا داراى ارسال ۲ بود يا كاستى هاى ديگرى داشت ، خوددارى نمى كرد. از نگاه او ، ضعيف بودن حديث در اين گستره ، سبب نمى شد كه آن را به گوشه اى بگذاريم و از كنار آن ، با بى اعتنايى رد شويم . ۳
پنجم . در گستره روايت هاى مربوط به قرآن نيز سخن پيش گفته ، درست است . كلينى ، در كتاب «فضل القرآن» الكافى ، 124 حديث را روايت كرده است كه سند بسيارى از آنها ، ضعيف به شمار مى روند. ۴

1.. بر پايه ارزيابى آقاى بهبودى در صحيح الكافى ، از ميان بيش از ۲۱۰ حديث كتاب التوحيد ، تنها ۶۵ حديث از سوى سند و متن ـ هر دو ـ صحيح بوده اند! ايشان گرچه بر آن بوده اند كه متن احاديث را هم باز كاوند ، ولى پيداست كه بيشترين خدشه ايشان بر احاديث كتاب التوحيد ، از سوى سند بوده است و نه متن .

2.. الكافى ، تصحيح : محمّد جعفر شمس الدين ، ج ۱ ، ص ۱۳۷ ، ۱۴۰ ، ۱۴۴ ، ۱۴۵ ، ۱۴۷ ، ۱۴۸ ، ۱۵۲ ، ۱۵۳ ، ۱۵۷ و ... .

3.. شايد كسى بگويد استناد به احاديث در موضوعات كلامى ، تنها براى تبيين و توضيح استدلال است و نه به عنوان دليل . گر چه اين سخن با چنين اطلاق ، از نگاه اين ناچيز ، دست كم درباره قميان درست نمى نمايد ؛ ولى سخن در اين جا آن است كه كلينى ـ و نيز قميان ـ در گفتگوهاى كلامى از حديث ـ و بويژه حديث ضعيف ـ سود مى جستند و بر آن ، به جهت ضعيف بودن ، خُرده نمى گرفتند .

4.. آقاى بهبودى ، از اين تعداد ، تنها هفده حديث را به عنوان حديث صحيح آورده است (صحيح الكافى، ج ۱ ، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۷) .

صفحه از 102