نقد و بررسي كتاب « مرآة العقول » - صفحه 593

3. اهتمام به آرا و ديدگاه هاى صاحب نظران

يكى از كاستى هايى كه در روزگار ما ، گاه در ميان تحقيقات بزرگان به چشم مى خورد ، عدم اهتمام لازم به آرا و انديشه هاى پيشينيان يا معاصران است. اين امر ، افزون بر آن كه از نوعى استبداد به رأى حكايت دارد ، با اهداف تحقيق ، در تعارض است؛ زيرا هر تحقيقى ، به دنبال آن است تا جوانب يك مسئله علمى را بازكاوى نمايد و اين امر ، بدون اهتمام لازم به آرا و انديشه هاى ديگران ـ كه پيش از اين ، درباره همان مسئله علمى اظهار نظر كرده اندـ ، ميسّر نمى شود. خوش بختانه ، علّامه مجلسى ، از آن جمله انديش وران قابل ستايش است كه به رغم برخوردارى از غناى فكرى و علمى ، خود را از بررسى ديگر ديدگاه ها بى نياز نمى بيند. از اين رو ، در عموم مباحث فقه الحديثى ايشان ، آراى صاحب نظران فريقين (اعم از موافقان و مخالفان) ، به چشم مى خورد .
وى گاه در شرح روايات از ديدگاه پدرش مجلسى اوّل كمك گرفته و از آن ، با تجليل ياد كرده است. ۱ به عنوان مثال ، در بررسى مفهوم «عرش» ، از ديدگاه شيخ صدوق بهره جسته ۲ و در بررسى مفهوم «امّت وسط» ، وجوه مورد اشاره امين الإسلام طبرسى را ذكر كرده است. ۳ در بررسى روايات «تفويض»،گفتار شيخ مفيد در باره پديده غلوّ و غاليان را آورده است. ۴ همچنين در بررسى مسئله «تجسّم اعمال» ، گفتار شيخ بهايى را منعكس ساخته است. ۵
علّامه مجلسى افزون بر اين، گاه در مواردى ، گفتار عالمان اهل سنّت (نظير زمخشرى و رازى) را ياد كرده است. ۶ البته در عموم موارد ، از آنان ، با عنوان «الناصبى المتعصّب» ياد مى كند كه شايد عدم كاربست اين القاب براى وى ، مناسب تر بوده است.
علّامه مجلسى ، از ديگر شروح الكافى كه پيش از او نگاشته شده بودند (به ويژه شرح ملّاصدرا) ، بهره جسته و عموما از وى با عنوان «بعض المحقّقين» يا «بعض الأفاضل» ياد كرده است . علّامه شعرانى ، معتقد است كه با پايان پذيرفتن شرح ملّاصدرا ، ساير شرح ها ، غناى علمى خود را از دست داده اند. ۷
علّامه مجلسى ، به صورت مكرّر ، مباحث مفصّل تر را به كتاب بحار الأنوار خود ارجاع مى دهد. ۸ اين امر ، نشان مى دهد كه مرآة العقول ، پس از بحار الأنوار ، تدوين يافته است ؛ چنان كه گاه ميان مباحث توضيحى ايشان در اين دو كتاب ، مشابهت و گاه همسانى عبارت ها ديده مى شود.

1.براى نمونه ، ر. ك : همان ، ج ۲ ، ص ۲۹ .

2.همان ، ص ۸۰ .

3.همان، ص ۳۶۱ .

4.همان، ج۳، ص ۱۴۷ ـ ۱۴۸ .

5.همان، ج۹، ص ۹۴ .

6.به عنوان نمونه ، ر.ك : همان، ج۲، ص ۱۲۵ و۱۴۸، وج۴، ص ۲۷۶ .

7.شرح اُصول الكافى ، ج ۵ ، ص ۱۶۹ .

8.براى نمونه ، ر.ك : مرآة العقول ، ج ۱ ، ص ۲۳۵ وج ۳ ، ص ۲۰۱ .

صفحه از 622