نقد و بررسي كتاب « مرآة العقول » - صفحه 595

4. اهتمام به مفاهيم واژه هاى روايات

در تمام زبان هاى دنيا در عرصه تفهيم و تفاهم ، «واژه ها» ، اساسى ترين نقش را برعهده دارند. اگر گفتار را به مثابه يك بنا بدانيم ، واژه ها در آن گفتار ، به عنوان آجرهاى آن بنا هستند كه پيش از اقدام به ساخت بنا بايد آنها را آماده ساخت. راغب اصفهانى در اين باره چنين آورده است:
و من العلوم اللفظية المفردة، فتحصيل معانى مفردات ألفاظ القرآن فى كونه من أوائل المعاون لمن يريد أن يدرك معانيه، كتحصيل اللبن فى كونه من أوّل المعاون فى بناء ما يريد أن يبنيه . ۱
به خاطر جايگاه بس مهم واژه ها در عرصه تفهيم و تفاهم ، از ديرزمان تنظيم واژه نامه ها و لغت نامه ها در ميان ملل مختلف ، متداول بوده و امروزه در عموم كشورها با تشكيل فرهنگستان زبان ، هدايت علمى اين عرصه ، دنبال شده وافزون بر تدوين واژه نامه ها ، معادل سازى آنها در برابر واژه هاى وارداتى نيز انجام مى گيرد.
فيروزآبادى درباره اهمّيت علم لغت مى گويد:
بر هر طالب علمى ، واجب است كه از علوم ادبى ، آگاهى داشته باشد ، از جمله : نحو، صرف، شعر، اخبار و انساب عرب، مخصوصاً به دانستن علم لغت ، عنايت ويژه داشته باشد ؛ زيرا مفاد علوم ادبى ، غالباً با چينش الفاظ بديع ، مليح و غامض ، تحقّق مى يابند و اين علوم ، بدون شناخت علم لغت ، غيرقابل دستيابى اند . ۲
با توجّه به اهمّيت و نقش مفاهيم واژه ها، علّامه مجلسى ، با اهتمام لازم به اين محور بنيادين، توانسته است به خوبى ، سهم اين مبحث را در تفسير روايات ، ادا كند . وى در مواردى نيز كه براى يك واژه ، چند معنا ذكر شده، تلاش مى كند يك معنا را بر ديگر معانى ، ترجيح دهد. به عنوان مثال ، ايشان براى «استوا» ، شش معناى لغوى ذكر كرده كه عبارت اند از: 1. استقرار؛ 2. قصد؛ 3. استيلا ؛ 4. اعتدال؛ 5. مساوات در نسبت. آن گاه با بررسى اين مفاهيم، معناى پنجم را منطبق با روايات دانسته است. ۳ نيز براى مفهوم «عرش» ، سه معنا نقل مى كند كه عبارت اند از:1. جسمى عظيم ، محيط به ساير جسمانيات؛ 2. تمام مخلوقات؛ 3. علم. علّامه مجلسى ، معناى نخست را برخاسته از ظاهر روايات دانسته است. ۴ نيز براى مفهوم «ارجاء» ، پنج معنا ذكر كرده و با استشهاد به روايات معناى «تخيير» را ترجيح داده است. ۵
نيز در جاى ديگر براى كفر ، شش معنا بيان مى كند كه عبارت اند از: 1. كفر انكار؛ 2. كفر جحود؛ 3. كفر عناد؛ 4. كفر نفاق؛ 5. كفر نعمت؛ 6. كفر به معناى پوشاندن.
آن گاه بيان مى كند كه كفر در برخى از آيات وروايات ، به همان معناى لغوى (يعنى پوشاندن) به كار رفته است. ۶
از موارد ديگر ، واژه «قلب» است كه علّامه مجلسى براى آن ، سه معنا ذكر كرده كه عبارت اند از: 1. جسم صنوبرى در بدن ؛ 2. روح حيوانىِ برخاسته از قلب صنوبرى ؛ 3. نفس ناطقه متعلّق به آن قلب صنوبرى. ۷

1.مفردات ألفاظ القرآن ، ص ۶ .

2.القاموس المحيط، ج ۱، ص ۱۲؛ تاج العروس، ج ۱، ص ۲۰ .

3.ر.ك : مرآة العقول ، ج۱، ص ۶۸ .

4.ر.ك : همان، ص ۶۹ ـ ۷۰ .

5.ر.ك : همان، ص ۲۲۰ .

6.همان ، ج۹، ص ۳۶ .

7.همان، ج ۱، ص ۵۴ .

صفحه از 622