نقد و بررسي كتاب « مرآة العقول » - صفحه 600

2 . طرح روايات ، آخرين گام در برخورد با روايات

طرح ، به معناى دور افكندن است، و مطروح ، روايتى است كه متن آن ، مخالف دليل قطعى بوده و از سوى ديگر ، پذيراى تأويل نيز نباشد. افزون بر متن كه بيشتر ، ناظر به روايات معارف است، در روايات فقهى ، ضعف سندى نيز عامل طرح آن خواهد بود. هر چند براى چنين روايتى از اصطلاحاتى همچون : ضعيف، موضوع و... استفاده مى شود.
بنابر اين اگر سند روايتى (بويژه در روايات فقهى) ، فاقد شرايط صحّت باشد، يا متن روايت ، با دليل قطعى ، مخالفت تباينى غير قابل تأويل داشته باشد، مردود شناخته مى شود.
در طرح روايات ـ كه آخرين مرحله تعامل با روايات است ـ ، معيارهاى نقد سندى، و نقد محتوايى ، همچون : مخالفت با قرآن و سنّت معتبر، عقل، علم قطعى، تاريخ و... ، نقش بنيادين دارند .
به عنوان مثال ، در روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده اند:
إنّ اللّه خلق الفَرس فأجراها فعرقت و خلق نفسه منها؛ ۱
خداوند ، اسب را آفريد وآن را تاخت ، و اسب عرق كرد و خود را از عرق اسب آفريد.
نيز از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه خداوند در روز قيامت ، ساق پايش را آشكار مى سازد و هر مؤمنى براى او سجده مى كند. ۲ نيز گفته اند كه خداوند متعال ، هر شب جمعه از آسمان اوّل به آسمان چهارم، يا آسمان دنيا فرود آمده و مى گويد : «آيا توبه كار و مغفرت خواهى هست تا توبه او را بپذيرم و او را ببخشم؟!» . ۳
چنان كه به ابراهيم عليه السلام نسبت داده اند كه به خاطر سه دروغ ، از شفاعتْ محروم شده است: نخست آن جا كه گفت: من بيمارم «فَقَالَ إِنِّى سَقِيمٌ» ؛ ۴ دوم آن جا كه گفت: بت بزرگ ، ساير بت ها را شكسته است «بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ» ؛ ۵ سوم ، جايى كه براى در امان ماندن از ستم پادشاه مصر ، به هنگام ورود به اين كشور گفت: ساره ، خواهر من است. ۶
نيز درباره پيامبر صلى الله عليه و آله روايت كرده اند كه ايشان به آوازه خوانى زنان گوش مى داده است ۷ يا مؤمنان را به جفا ، لعن و نفرين و دشنام مى داده است. ۸
پيداست كه اين دست از روايات ، به خاطر مخالفت قطعيه با قرآن، عقل و ديگر ادلّه ، مردودند.
از بازكاوى مباحث علّامه مجلسى در كتاب مرآة العقول ، به سان ساير مباحث حديثى ايشان بر مى آيد كه وى در رعايت اين اصل (يعنى بهره جستن از قانون «طرح» در آخرين مرحله از تعامل با روايات)، اهتمام فراوان به خرج داده است . احتمالاً نظر علّامه مجلسى آن بوده است كه وقتى روايتى در كتاب الكافى ، به عنوان مهم ترين و معتبرترين كتاب روايى شيعه كه توسط محدّث، فقيه و متكلّم به نامى همچون كلينى ، آن هم در عصر غيبت صغرا فراهم آمده است، نمى توان به سادگى ، به ضعف يا جعل روايت (چه از ناحيه سند و چه از ناحيه متن) تن داد.
بهترين شاهد مدّعا آن است كه وى پس از اعلام ضعف سندى روايات ، بر اساس ديدگاه متأخّران، هيچ گاه آنها را كنار نمى گذارد ؛ بلكه به شرح و تفسير آنها مى پردازد. چنان كه گاه در بررسى متنى برخى از روايات ، به اشكالات متنى آنها اشاره مى كند ؛ امّا با اين حال ، چنين روايتى را كنار نمى گذارد و با ارائه توجيهات مختلف ، تلاش خود را براى احياى روايتْ به كار مى بندد.
از نمونه هاى روشن اين ادّعا ، روايتى است كه مرحوم كلينى در كتاب «العقل و الجهل» در باره يك عابد منعكس ساخته است. ۹
علّامه مجلسى در بررسى سندى ، اين روايت را ضعيف معرفى كرده و در باره متن آن چنين آورده است:
وفى الخبر إشكال من أنّ ظاهره كون العابد قائلاً بالجسم و هو ينافى استحقاقه للثواب مطلقاً وظاهر الخبر كونه مع هذه العقيدة الفاسدة مستحقّا للثواب لقلّة عقله وبلاهته ... وبالجملة لا بدّ إمّا من ارتكاب تكلّف تامّ فى الكلام أو التزام فساد بعض الاُصول المقرّرة فى الكلام. ۱۰
چنان كه پيداست، علّامه مجلسى ، به رغم تأكيد بر ضعف سندى روايت و مخالفت آن با مبانى عقلانى و كلامى شيعه ، تنها از دو راه حل ، سخن به ميان مى آورد : نخست ، ارتكاب تكلّف در توجيه روايت؛ دوم ، كنار گذاشتن برخى از مبانى كلامى ؛ امّا از كنار گذاشتن روايت ، به هيچ وجه ، سخنى به ميان نمى آورد.
نيز در برخورد با روايت عفير ، ۱۱ كه انعكاس آن در الكافى ، زمينه نقدهاى بسيارى بر اين كتاب به ويژه از سوى معاندان شده، چنين آورده است:
ولا يستبعد من كلام الحمار من يؤمن بالقرآن و بكلام هود و النحل و غيرها. ۱۲
قصد نگارنده ، از بيان اين نكات، تأييد كامل اين روش از سوى علّامه مجلسى نيست (چنان كه در ادامه مقاله ، از افراط ايشان در اين جهت ، به عنوان كاستى كتاب مرآة العقول ، ياد خواهيم كرد) ؛ بلكه مقصود ، تأكيد بر اصل رعايت احتياط در برخورد با روايات و كاربست اصل «طرح» ، به عنوان آخرين مرحله در برخورد با روايات (بويژه روايات كتب معتبر) است.

1.نقد الحديث فى علم الرواية و علم الدراية، ص ۱۹ .

2.ر.ك : صحيح البخارى، ج ۶، ص ۷۲ و ج ۸، ص ۱۸۲ .

3.الموضوعات، ج ۱، ص ۱۲۲ .

4.سورة صافات، آيه ۸۹ .

5.سوره انبياء، آيه ۶۳ .

6.صحيح البخارى، ج ۴، ص ۱۱۲ و ج ۵، ص ۲۲۶؛ صحيح مسلم، ج ۷، ص ۹۷؛ سنن الترمذى، ج ۴، ص ۴۴ .

7.سنن الترمذى، ج ۵، ص ۶۲۴؛ مسند أحمد ، ج ۴، ص ۳۵۳ .

8.صحيح البخارى، ج ۸، ص ۷۷؛ صحيح مسلم، ج ۸، ص ۲۵ .

9.الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۲ .

10.مرآة العقول، ج۱، ص ۳۵ ـ ۳۶ .

11.الكافى ، ج ۱ ، ص ۵۳ ( باب ما عند الأئمّة من سلاح رسول الله) .

12.مرآة العقول ، ج۳، ص ۵۲ .

صفحه از 622