نقد و بررسي كتاب « مرآة العقول » - صفحه 603

3 . لزوم اهتمام به سه اصل : تقيّه، انكار مقامات معنوى ، و رعايت سطوح مخاطبان در روايات ائمّه عليهم السلام

كسانى كه با تاريخ شيعه و اهل بيت عليهم السلام آشنا هستند ، به نيكى مى دانند كه اهل بيت عليهم السلام ، با دو پديده «دشمنى دشمنان» و«غلوّ دوستان» روبه رو بوده اند ، چنان كه از اميرمؤمنان عليه السلام چنين نقل شده است:
هلك فىّ اثنان: مبغض قال و محبّ غال. ۱
دشمنى دشمنان ، هماره باعث به زحمت افتادن ائمّه عليهم السلام ويارانش مى شد و همواره ، جان و مالشان در معرض خطر دستگاه هاى ستمگر و طاغوت هاى زمان قرار مى گرفت ، چنان كه غلوّ و زياده روى دوستان ائمّه عليهم السلام نيز زمينه را براى پيدايش فرقه «غُلات» فراهم مى ساخت و از اين جهت ، افزون بر درغلتيدن در كفر ، راه را براى انتقاد و نكوهش معاندانه دشمنان ، هموار مى ساختند. اهل بيت عليهم السلام براى مقابله با پديده نخست ، از اصل «تقيّه» بهره جستند وبراى مبارزه با پديده غلوّ ، ناگزير ، گاه مراتب علمى و معنوى خود را انكار مى كردند. ۲
از سوى ديگر ، گاه در مجالس تحديث ائمّه عليهم السلام كسانى از دوستان و شيعيان يا مخالفان آنان شركت مى كردند وپرسش هايى را مطرح مى نمودند كه از سطوح علمى قابل قبولى برخوردار نبودند و ائمّه ، ناگزير بودند پاسخ هاى خود را متناسب با سطح فهم و درك مخاطبان خود ارائه كنند. روايت نبوى «نحن معاشر الأنبياء اُمرنا أن نكلّم الناس على قدر عقولهم» ۳ و نيز روايت «ما كلّم رسول اللّه الناس بكنه عقله قط» ، ۴ ناظر به همين نكته است.
ائمّه براى مقابله با سه پديده پيش گفته ، از سه اصل بهره جستند. به اين معنا كه براى مبارزه با پديده دشمنى مفرطانه معاندان وبراى حفظ جان و مال شيعيان ، از اصل «تقيّه» وبراى حفظ سلامت عقيدتى شيعيان وپرهيز از گرايش به غلوّ آنان ، برخى از مراتب خود را از اصل «انكار» وبراى رعايت سطوح مختلف از اصل «تخاطب» به اقتضاى سطح مخاطبان استفاده كرده اند. بر اين اساس ، شمار قابل توجّهى از روايات ، منطبق با اين سه اصل ، صادر شده اند . عدم توجّه به اين اصول سه گانه ، باعث تفسير ناصواب و برداشت نادرست از روايات مى شود.
علّامه مجلسى ـ كه به حق ، بايد او را «غوّاص بحار روايات» دانست ـ با آگاهى دقيق از اين سه اصل، از آنها در شرح و تفسير روايات ، بهره جسته است.
براى نمونه ، ايشان بيشتر رواياتى را كه در آنها از تأثير سِحر بر پيامبر صلى الله عليه و آله و امام حسن و امام حسين عليهماالسلام سخن به ميان آمده ، بر تقيّه ، حمل كرده است ؛ ۵ زيرا اهل سنّت ، بر تأثير سحر بر پيامبر صلى الله عليه و آله پاى فشرده اند. چنان كه در جايى ديگر ، روايتى از امام صادق عليه السلام را نقل مى كند كه در آن ، علّت اختلاف پاسخ هاى ائمّه عليهم السلام ، حفظ جان ياران و اصحاب دانسته شده است:
يا زرارة! إنّ هذا خير لنا وأبقى لنا ولكم و لو اجتمعتم على أمر واحد لصدّقكم الناس علينا ولكان أقلّ لبقائنا وبقائكم. ۶
علّامه مجلسى در همين مبحث ، تأكيد مى كند كه اختلاف در پاسخ ائمّه عليهم السلام ناظر به اختلاف سطح مخاطبان است. ۷
از بهترين موارد بازگو كننده راهيافت اصل «رعايت سطوح مختلف مخاطبان» در سخنان اهل بيت عليهم السلام ، روايت امام صادق عليه السلام است كه بر اساس آن، امام در پاسخ عبد اللّه ديصانى ، خداوند را قادر به آن دانسته است كه دنيا را در تخم پرنده اى جاى دهد ، بى آن كه دنيا كوچك يا آن كه تخم مرغ ، بزرگ شود. ۸ علّامه مجلسى در توضيح اين روايت ، چهار توجيه آورده ودر توجيه چهارم چنين مى گويد:
الرابع و هو الأظهر أنّ السائل لما كان قاصراً من فهم ما هو الحقّ، معانداً فلو أجاب صريحاً بعدم تعلّق القدرة به له لتشبّث بذلك ولجّ وعاند ، فأجاب بجواب متشابه له وجهان ، لعلمه بأنّه لايفرق بين الوجود العينى والانطباعى ولذا قنع بذلك ورجع. ۹
چنان كه پيداست ، علّامه مجلسى ، اين نظريه را در مقايسه با سه نظريه ديگر ، اظهر دانسته است .
همچنين در توضيح روايتى كه بر اساس آن ، امام عليه السلام از پاسخ مخاطب ، نسبت به مسئله «بداء» استنكاف كرده و اعلام داشته كه مأمور به كتمان آن است ، اين گونه آورده است:
لما كان علم البداء غامضاً و فهمه مشكل أبهم عليه السلام على السائل و لم يوضّحه له. ۱۰
نيز در توضيح رواياتى كه گاه از علوم گسترده ائمّه عليهم السلام نسبت به امور غيبى ، سخن به ميان آورده ، وآن را انكار كرده اند، دو توجيه ذكر مى كند. توجيه نخست ، آن است كه منافات ندارد كه ائمّه عليهم السلام به رغم برخوردارى از علم همه اسرار عالم ، گاه به خاطر پاره اى از مصالح ، علم برخى از امور جزئيه ، از آنان پنهان مى ماند ؛ امّا درباره توجيه دوم چنين آورده است:
والثانى أن يكون الغرض بيان أنّ ما ذكره أوّلاً كان للتقيّة من المخالفين أو من ضعفاء العقول من الشيعة لئلّا ينسبونهم إلى الربوبيّة ولعلّه أظهر وأرفق بأمر الأخبار. ۱۱
بر اساس اين توجيه، گاه ائمّه عليهم السلام به خاطر تقيّه از مخاطبان يا براى جلوگيرى از درغلتيدن شيعيان در ورطه غلو ، مقامات علمى خود را انكار مى كردند. بخش اخير گفتار علّامه مجلسى يعنى تقيّه در برابر عقول ضعيف شيعيان ، ناظر به پديده انكار مراتب معنوى است كه ما از آن نام برديم. علّامه مجلسى ، در جاى ديگر ، استنكاف امام رضا عليه السلام از پاسخ به مخاطب را مصلحت كتمان دانسته است. ۱۲

1.نهج البلاغه ، حكمت ۱۱۷ و ۴۶۹ .

2.براى نمونه ر.ك : الكافى، ج ۱ ، ص ۲۵۷ .

3.المحاسن ، ج ۱، ص ۱۹۵ ؛ الكافى، ج ۱ ، ص ۲۳ .

4.الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۳ ؛ بحار الأنوار، ج ۱ ، ص ۸۵ .

5.مرآة العقول، ج۹، ص ۴۰۴ .

6.همان، ج۱، ص ۲۱۶ ـ ۲۱۷ .

7.همان، ص ۲۱۷ .

8.الكافى، ج ۱ ، ص ۷۹ (باب حدوث العلم و اثبات المحدّث)

9.همان، ج۱، ص ۲۵۷ ـ ۲۵۸ .

10.همان، ج۳، ص ۹۷.

11.همان، ص ۱۱۴ .

12.همان، ج۹، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳ .

صفحه از 622