كليني و رازي؛ اخلاق اسلامي به دو روايت - صفحه 374

دو. حاكميت ايمان

كلينى، احاديث خود را به گونه اى سازمان داده و چنان ابوابى را براى آنها برگزيده است كه به خوبى مى توان نقش ايمان را در اخلاق ديد. او بى آن كه به صراحت بگويد، نشان مى دهد كه اخلاق، ريشه در ايمان دارد و تنها با قبول ايمان است كه مى توان از فضايل اخلاقى، دم زد و براى رسيدن به آنها كوشيد. به همين سبب، كلّ بحث هاى اخلاقى وى بر اساس «ايمان» است و مخاطب او شخص «مؤمن». ايمان بر همه احاديث اخلاقى وى، نشان و اثر خود را نهاده است؛ زيرا اخلاق، برآمده از رفتارهاى شخص است و اين رفتارها، زاده جوارح و جوانح اويند و «ايمان در همه جوارح بدن، پراكنده است». ۱
از اين منظر، بر هيچ كنشى، حكم اخلاقى بار نمى شود، مگر از دريچه ايمان. گويى مصنّف، بر اين باور است كه اخلاقِ بى ايمانْ ممكن نيست و اخلاق، فرع ايمان است.

سه. پرهيز از نظريه پردازى

كلينى، وظيفه خود را گردآورى و طبقه بندى احاديث گوناگون مى داند، نه نظريه پردازى درباره آنها. از اين رو، كتاب او، تنها مجموعه اى از احاديث فاقد شرح و بسط به نظر مى رسد. به همين سبب، در اين كتاب، بحثى درباره انسان شناسى و ماهيت نفس و نقش اخلاق در كمال فرد و مانند آنها ـ كه در غالب كتاب هاى اخلاقى ديده مى شوند ـ ، نيامده است. البته چنين نيست كه كتاب او يكسره، گزارش حديث به شمار رود و از ارائه نظريه، بى بهره باشد. در واقع، نحوه چينش احاديث و فصل بندى آنها و دادن عنوان به بيشتر باب ها، خود، بيانگر نگرش و نظريه كلينى است. اگر بر اساس اين عناوين و احاديث انتخاب شده، مجاز به نسبت دادن نظريه اى به كلينى باشيم، بايد او را از كسانى بدانيم كه انسان شناسى قرآنى و وجود فجور و تقوا را در شخص انسان مسلَّم گرفته است و اينك مى كوشد تا براى انسان مؤمنِ به اين نظريه، راه برون شدن از مسير فجور و گام نهادن در طريقت تقوا را بازگويد.

1.الاُصول من الكافى، ج ۲ ، ص ۳۳ ، باب «فى انّ الإيمان مبثوث لجوارح البدن كلها».

صفحه از 402