كليني و رازي؛ اخلاق اسلامي به دو روايت - صفحه 375

چهار . به دست ندادن تعاريف لازم

بخش قابل توجّهى از مباحث علم اخلاق، صَرف به دست دادن تعاريف مفاهيم گوناگون و يا بازشناسى آنها از يك ديگر مى شود. براى مثال، معناى دقيق «توكّل» چيست و چگونه مى توان آن را از تخاذل و بيكارگى، بازشناخت؟ يا تفاوت دقيق ميان همّت والا و آرزوى بلند چيست؟ طى سده هاى پياپى، عالمان اخلاق كوشيده اند با به دست دادن تعريف دقيق مفاهيم، هم خوانندگان و علاقه مندان اين حوزه را با معانى دقيق اصطلاحات اخلاقى آشنا سازند و هم آنان را از يكى گرفتن اين مفاهيم و سوء فهم هاى بر آمده از آنها بازدارند؛ ليكن اين مسائل، در كتاب كلينى طرح نمى شود و او تكليفى در اين باره بر دوش خود نمى بيند تا به موشكافى فيلسوفانه در اين باره بپردازد. براى مثال، وى فصلى به نام «باب العجب» مى گشايد و در آن، هشت حديث درباره خودبينى و عجب نقل مى كند. سپس فصلى ديگر با نام «باب الفخر و الكبر» باز مى كند و در آن، شش حديث مى آورد. با اين همه، توضيح تفاوت ميان اين دو را به خواننده وا مى گذارد.

پنج. تداخل حوزه اخلاق و آداب

گويى از نظر كلينى، تفاوتى ميان حوزه اخلاق و حوزه آداب و سُنن وجود ندارد. از اين رو، در الكافى، كنار بحث از فضائلى مانند: صبر و تواضع يا رذائلى همچون: كذب و فخر و كبر، شاهد ابوابى مانند: «مصافحه»، ۱ «معانقه»، ۲ و «تقبيل» ۳
هستيم. در حالى كه ميان اينها تفاوتى قابل تأمّل است. دست دادن و يا بوسيدن يك ديگر، عمدتاً تابع عرف و سنّت است و ممكن است در جايى، مرسوم و در نتيجه، اخلاقى باشد، حال آن كه در جاى ديگرى، متروك گردد و به همين سبب، كنار نهادن آن خطا نباشد؛ ليكن فضايل اخلاقى، مانند: حلم و كظم غيظ، ارزش هاى اخلاقىِ پايدارى هستند و در همه جوامع اسلامى، فضيلت به شمار مى روند و اگر كسى آنها را كنار نهد، مورد نكوهش واقع مى گردد. تداخل ميان احاديث اخلاقى و احاديثى كه سنّت ها و آداب معاشرت را مى آموزند، گوياى آن است كه كلينى، چندان تفاوتى ميان آنها قائل نبوده است و يا اين بازشناسى را به ديگران واگذاشته و كار خود را به گردآورى احاديث، منحصر دانسته است.
حاصل آن كه، كلينى، خود را در چارچوب مرجعيت اسلامى قرار مى دهد و از اين سنّت براى پرداختن به مباحث اخلاقى خود سود مى جويد. اخلاق را تابع ايمان قرار مى دهد. از نظريه پردازى و بحث هاى انتزاعى در عرصه اخلاقْ دورى مى كند. چندان در پىِ تعاريف مفاهيم نيست و به سازماندهى و تعيين مسائل اخلاقى و ارائه يك چارچوب نظرى، توجّهى ندارد. سرانجام آن كه، اخلاقيات و عادات و رسوم دينى را كنار يك ديگر مى نهد. با اين همه، كتاب وى در سده هاى گذشته، همچنان مرجعى كم بديل براى عالمان عرصه هاى گوناگون علوم دينى (بخصوص اخلاق) بوده است و آنان از اين ذخيره ارجمند براى گستردن مرزهاى دانشىِ خود سودها برده اند.

1.ر. ك : همان، ص ۱۷۹.

2.ر. ك : همان ، ص ۱۸۳.

3.ر. ك: همان ، ص ۱۸۵.

صفحه از 402