كليني و رازي؛ اخلاق اسلامي به دو روايت - صفحه 376

ب. رازى و «تهذيب الأخلاق»

ابو على احمد بن محمّد مسكويه رازى (325 ـ 421ق) از نامورترين فلاسفه اخلاق مسلمان است كه در رى مى زيست و با مجامع شيعى، مرتبط بود. وى آثار متعدّدى از خود به يادگار گذاشته است كه هر يك، در خور توجّه است و مى توان كتاب تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق او را سرچشمه جريان اخلاق فلسفى در ميان متفكّران شيعى دانست. وى به نوشته ابو حيّان توحيدى، مردى هوشمند، خوش قريحه و داراى زبانى سَخته بود. ۱ البته توحيدى، صفات ناخوشايندى مانند بخل را نيز به وى نسبت مى دهد و او را شيفته كيمياگرى معرفى مى نمايد. ۲ درباره ادّعاهايى از اين دست، برخى ترديد جدّى كرده اند و علّت چنين نسبت هايى را دروغگويى ابو حيّان توحيدى و غرض ورزى وى دانسته و گفته اند كه وى به دروغ و جعلْ عادت داشت. ۳
حاصل آن كه، وى مردى خوش نام و دانشمندى بنام بود. همچنين دلايل متعدّدى در دست است كه وى را شيعه دانسته اند. دلايل اصلى تشيّع مسكويه، عبارت اند از:
ـ تصريح وى به وجوب عصمت امام در «رسالة الفوز الأصغر»؛
ـ اشاره به سخن امام على عليه السلام در بحث شجاعت در كتاب تهذيب الأخلاق؛
ـ آغاز كتاب جاويدان خرد (الحكمة الخالدة)، با عبارت: «بعد حمد اللّه و الثناء عليه بما هو أهله و الصلاة على محمّد النبىّ وآله الطيّبين الأخيار»، گوياى تشيّع وى است؛ زيرا اين تعبير، تنها در ادبيات شيعه، رايج است؛
ـ هنگام نام بردن از امير مؤمنان، امام حسن، امام حسين و امام صادق در كتاب جاويدانْ خرد، تعبير «عليه السلام» به كار مى برد، و اين تعبير، عمدتاً ميان شيعه رايج است؛
ـ وى مصاحب عضد الدوله، مهلبى وزير، و ابن العميد و فرزندش ابو الفتح بود كه از رجال شيعه بودند؛
ـ تصريح قاضى نور اللّه مرعشى در كتاب طبقات ۴ خود به تشيّع وى؛
ـ تصريح خوانسارى در روضات الجنّات، سيد حسن صدر در تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الإسلام، به نقل از مير داماد بر تشيّع او؛
ـ در الذريعة ، از مؤلّفان شيعى به شمار آمده است؛
ـ نگرش او به مسئله جبر و اختيار و نحوه حل آن، به نگرش شيعى، مانند است. ۵
البته مى توان برخى از دلايل فوق را كافى ندانست. براى مثال، درست است كه وى سخنى از امير مؤمنان عليه السلام را در تهذيب الأخلاق خود نقل مى كند، ولى همو، همدلانه، سخنى ديگر را از ابوبكر نقل مى كند و مى نويسد: «و لقد صدق أبوبكر الصديق ـ رضى الله عنه ـ فى خطبته حيث قال... »؛ ۶ مگر آن كه منافاتى ميان اين دو نبينيم و او را فردى معتدل به شمار آوريم كه منافاتى بين نقل از اين دو نمى بيند. حسن تميم نيز او را شيعه دانسته و استدلال مى كند كه وى به صورت مطلق از «امير المؤمنين» نام برده است و اين نوع تعبير، مختصّ شيعيان است. ۷
عبد اللّه نعمه، شيعى بودن او را مسلّم مى داند؛ اما در شيعه امامى بودن او ترديد مى كند. ۸
با اين همه، تصوّر عمومى، بر شيعى بودن اوست، و همين قدر در اين نوشته، كافى است و تحقّق امامى بودنش خللى به اصل بحث نمى زند. بدين ترتيب، با دانشمندى مسلمان و شيعى روبه رو هستيم كه مى توان و بايد انتظار داشت كه از مرجعيت اسلامى و شيعى در نوشته هاى خود، بهره فراوان برده باشد.

1.رجال الطوسي ، أصحاب الباقر عليه السلام ، باب الياء ، ص۱۵۰ ( رقم ۱۷ ) ، تحقيق محمّد صادق آل بحر العلوم ، نشر المكتبة و المطبعة الحيدرية .

2.كتاب الإمتاع و المؤانسة، ج ۱ ، ص ۳۶.

3.همان جا ؛ نيز ، ر. ك : ص ۱۳۶.

4.خلاصة الأقوال ، القسم الثاني ، ص ۴۱۸ ( رقم ۱۶۹۵ ) ، تحقيق جواد القيومي ، نشر الفقاهة .

5.رجال ابن داوود ، القسم الثاني ، ص ۵۲۷ ( رقم ۵۴۲ ) ، طبع مطبعة جامعة طهران ، ۱۳۴۲ ش .

6.معجم الاُدباء أو إرشاد الأريب إلى معرفة الأديب، ج ۱، ص ۵۸۷ .

7.ظاهرا مقصود عبد اللّه نعمه از كتاب «طبقات»، همان مجالس المؤمنين قاضى نور اللّه مرعشى است.

8.منهج المقال ، ص۳۸۴ ( قسم الكنى ) ، قَطْع رَحلي .

9.إختيار معرفة الرجال ( رجال الكشّي ) ، ج۲ ، ص۶۸۷ ( رقم ۷۳۳ ) ، تحقيق مهدي الرجائي ، طبع مؤسّسة آل البيت عليهم السلام .

10.فلاسفة الشيعة حياتهم و آرائهم، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۳.

11.تهذيب الأخلاق، ص ۱۸۱. البته ابو طالب زنجانى، اين قسمت را به گونه اى ترجمه و در واقع، ويرايش فرهنگى كرده است كه با نگرش رايج، سازگار افتد، از اين رو، نوشته است: «اولين پادشاه عرب، ابوبكر، نُطقى كرده است و حقيقت راست گفته». كيمياى سعادت (ترجمه طهارة الأعراق ابو على مسكويه رازى)، ص ۲۰۹.

12.مجمع الرجال ، ج۶ ، ص۲۷۹ ( قسم التعليقة ) ، تحقيق العلاّمة الإصفهاني ، طبع مؤسّسة إسماعيليان .

13.مجمع الرجال ، ج۵ ، ص۱۴۹ ( قسم التعليقة ) بتصرّف يسير .

14.تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق، ص ۹.

15.فلاسفة الشيعة حياتهم و آرائهم، ص ۱۴۲.

16.لاحظ اختيار معرفة الرجال ( رجال الكشّي ) ، ج۱ ، ص۳۴ ( قسم التعليقة ) .

صفحه از 402