1 . سبب نقل اندك صدوق، از كلينى
شيوه اى كه شيخ صدوق در نقل اندك روايات الكافى در كتاب التوحيد، در پيش گرفته است، در كتاب هاى ديگر شيخ صدوق، بويژه در كتاب من لايحضره الفقيه نيز به چشم مى آيد. اكنون اين پرسش رخ مى نمايد كه با فرض آن كه شيخ صدوق، كتاب ها و نوشته هاى ثقة الاسلام كلينى را در اختيار داشته است، چرا بيشتر روايات موجود در آن را از طريق غير از كلينى نقل كرده است ؟ آيا كتاب هاى شيخ كلينى، در اختيار شيخ صدوق نبوده است؟ يا به عمد، از آن كتب حديث نقل نمى كند؟ آيا بدان اعتماد نداشته است؟ و يا دليل ديگرى دارد؟
به نظر مى رسد مهم ترين سبب در اين شيوه نقل، آن است كه شيخ صدوق در پى كاستن از واسطه هاى موجود در اسناد روايات كتاب الكافى بوده است. مثلاً او، روايات سعد بن عبد اللّه را كه در كتاب الكافى وجود دارد، از دو طريق مى تواند گزارش كند:
طريق اوّل: محمّد بن محمّد بن عصام كلينى، از محمّد بن يعقوب كلينى، از سعد بن عبد اللّه يا على بن ابراهيم. ۱
طريق دوم: پدرش (يا محمّد بن حسن بن وليد)، از سعد بن عبد اللّه يا على بن ابراهيم. ۲
روشن است كه طريق دوم، از واسطه كمترى برخوردار است. بدين سبب ، شيخ صدوق حتى الامكان ، از طريق دوم استفاده مى كند.
افزون بر اين، شيخ صدوق، قدردانى از پدر خويش را با يادكرد فراوان او در احاديث خويش، ابراز مى كند. او سعى بر آن دارد كه نام و ياد پدر بزرگوار خويش را زنده كند و شايسته ترين طريق، بيان رواياتى است كه از طريق پدر نقل شده است. به عبارت ديگر، حتّى اگر طريق كلينى، واسطه اى بيش از طريق پدرش نداشت، باز هم شيخ صدوق براى قدردانى و زنده كردن نام پدر، سندى را نقل مى نمود كه پدرش در آن وجود دارد.
1.ر.ك: التوحيد، شيخ صدوق، ص ۸۳، ح ۲؛ ص ۲۲۰، ح ۱۳.
2.ر.ك: همان، ص ۱۸، ح ۱ و ۳؛ ص ۲۰، ح ۸ و ۹ و بسيارى از موارد ديگر.