مقايسه توحيد نگاري كليني و صدوق - صفحه 356

يك . روايات بداء

اعتقاد به بداء و تبيين ويژگى هاى آن، از مباحث مهم در باور شيعى و كتاب هاى حديثى شيعه است. ثقة الاسلام كلينى در اين عنوان، هفده روايت گزارش كرده است كه نسبت به ابواب ديگر، بزرگ تر و پرحديث تر مى نمايد. ۱
شيخ صدوق، در اين عنوان، تنها يازده روايت نقل كرده است. او، هشت روايت از روايات كلينى را نقل نكرده و دو روايت نيز افزون بر روايات الكافى آورده است. دو روايت از روايات باب بداء الكافى، در ابواب ديگر كتاب التوحيد صدوق آمده است. ۲ بنا بر اين، تنها نه روايت از باب بداء، در هر دو كتاب مشترك اند .
بيشتر روايات محذوف، در ارتباط با امور محتوم و امور موقوف ۳ است. ظاهرا كلينى، امور موقوف را از مصاديق بداء دانسته است ؛ ولى شيخ صدوق، اين موارد را از مصاديق بداء نمى شمرد.
بيشتر روايات ذكر شده در كتاب شيخ صدوق (شش روايت از يازده روايت)، درباره اهميت قول به بداء است ، نه آن كه مفهوم و ظرافت هاى معنايى بداء را تبيين كند. تنها سه روايت (4، 8 و 9)، به مفهوم شناسى بداء پرداخته است. دو روايت نيز، درباره اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم عليه السلام و يا فرزند امام صادق عليه السلام است كه از مصاديق بداء محسوب مى شوند.
كلينى، اين دو روايت را كه ظاهرا با هم، معارض هستند ، گزارش نكرده است. هر دو روايت، مرسل بوده و از طريق اساتيد كلينى گزارش نشده اند. در مجموع ، به نظر مى رسد كه باب بداء در كتاب الكافى، منظم تر و منضبط تر از كتاب التوحيد شيخ صدوق است و بار معنايى بيشترى دارد.

1.در قسمت قبل، يادآور شديم كه ميانگين احاديث هر باب در كتاب الكافى ، حدود ۱۵/۶ حديث است. بنا بر اين، باب بداء، نزديك به سه برابر ميانگين روايات هر باب است.

2.روايت شش و هفت، در بيان مجلس مناظره امام رضا عليه السلام آمده است.

3.مقصود از امر محتوم، امور حتمى و لايتغيّر است كه امضا شده و قابل تبديل و تغيير نيست. در ر نتيجه، بداء و ظهور پسين، در آن راه نمى يابد. مقصود از امر موقوف، قضاى الهى است كه منوط به سبب يا اسباب گشته و به حتميت نرسيده است. اين تقرير الهى ـ كه به درجه حتميت نرسيده ـ ، قابل تغيير و تبديل بوده و بداءپذير است (براى آشنايى بيشتر ر.ك : شرح اُصول الكافى ، ملّا صالح مازندرانى، ج ۴، ص ۲۴۲؛ الحاشية على اُصول الكافى ، ملّا رفيع الدين نايينى، ص ۴۷۶).

صفحه از 370