مقايسه توحيد نگاري كليني و صدوق - صفحه 360

ز . مقايسه بيان ها

اگر چه هر دو كتاب مورد مقايسه، كتاب حديثى هستند ، ولى بر حسب ضرورت، گاه مؤلّف كتاب، به تبيين برخى از نكات مطرح شده در حديث پرداخته است.
شيوه كلينى آن است كه از جانب خويش، كمتر سخن مى گويد. او با ترتيب و تنظيم روايات، نظر خويش را بيان مى كند. روش وى در عدم نقل روايات متعارض، سبب گشته كه نياز به تحليل و بيان، كمتر احساس شود. مجموع بيان هاى كلينى، در «كتاب التوحيد» تنها چهار مورد است. ۱
با وجود آن كه بسيارى از روايات توحيدى، مضمون هاى بلند و والايى دارند كه با اذهان توده مردم و حتّى فرهيختگان، فاصله فراوان داشته و دارد، ولى كلينى به تبيين آن سخنان نيز نپرداخته است. در يك مورد، ايشان گزارشى از سخنان هشام بن حكم نقل كرده است كه به تبيين عقلى مباحث توحيد پرداخته است. ۲ شيخ صدوق، اين متن را گزارش نكرده و فيض كاشانى نيز اين قسمت را نقل و شرح ننموده است. ۳ شايد گرايش بيشتر آنان به روايات و پرهيز از استدلال غير روايى، در اين گزينش ، مؤثّر بوده است.
از اين منظر، شيخ صدوق، شيوه روشن تر و دقيق ترى دارد. ايشان در مجموع كتاب التوحيد، بيش از 55 بيان كوتاه و بلند دارد و در بسيارى از موارد، به تبيين روايت از ديدگاه شيعه و يا توضيح، تبيين و تسهيل فهم مطالب آن دارد. بنا بر اين، مجموعه بيانات شيخ صدوق، بسى افزون تر از ثقة الاسلام كلينى است (حدود چهارده برابر).
شيخ صدوق، در كتاب التوحيد، سخن خويش را كاملاً متمايز از احاديث ساخته و با عنوان «قال مصنّف هذا الكتاب» و يا «قال محمّد بن على بن الحسين، مصنّف هذا الكتاب»، بيان خويش را از متن احاديث جدا ساخته است. ۴ اين شيوه، اگر چه گسترده است ، ولى تمام موارد را شامل نمى شود. شيخ صدوق، گاه بدون تذكّر، سخن و نظر خويش را در ادامه و يا در ميان روايتْ ذكر كرده است. اين شيوه شيخ صدوق، در كتاب من لايحضره الفقيه ، بسيار رايج است ؛ ولى در كتاب التوحيد، كمتر به چشم مى آيد. ۵
بيان هاى كلينى نيز وضعيتى گوناگون دارد. ايشان، گاه با درج عنوان ۶ و يا اشاره به معصومان عليهم السلام ، سخن خويش را از متن حديث متمايز ساخته و گاه در ادامه روايت، به بيان نظر خويش پرداخته است. ۷ گفتنى است كه شناسايى سخن كلينى از متن روايتْ دشوار نيست.

1.ر.ك: همان ، ص ۸۵، ۱۱۱، ۱۲۴ و ۱۳۶.

2.همان ، ص ۹۹.

3.ر.ك: الوافى، ج ۱، ص ۳۸۶: أورد فى الكافى بعد هذه الاخبار الثلاثة خبرا آخر فى هذا المعنى من كلام هشام بن حكم، تركنا ذكره لعدم وضوحه.

4.براى نمونه ، ر.ك: التوحيد، ص ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۶۵، ۸۰، ۸۴، ۱۱۹، ۱۲۰، ۱۲۲، ۱۲۵، ۱۲۹، ۱۳۱، ۱۳۴، ۱۳۵، ۱۳۷، ۱۴۳ و...

5.براى نمونه ، ر.ك: همان، ص ۲۶۸ (در ضمن حديث ۵) و ص ۲۱۸، ح ۴۳ و ص ۳۰۰، بعد از ح ۷ (بيان بلند شيخ صدوق).

6.ر.ك: الكافى، ج ۱، ص ۱۱۱، عنوان «جملة القول فى صفات الذات و صفات الفعل».

7.ر.ك: الكافى، ج ۱، ص ۸۵ و ص ۱۲۴ و ۱۳۶.

صفحه از 370