مقايسه توحيد نگاري كليني و صدوق - صفحه 365

ط . چگونگى تنظيم ابواب و روايات

از مهم ترين ويژگى هاى نگارش هاى حديثى، چگونگى چينش ابواب و برقرارى ارتباط ميان آنهاست. قدرت علمى و نحوه نگرش نويسنده، به متون روايى، در چگونگى عنوان دهى ابواب بروز مى يابد ؛ زيرا در كتاب هاى حديثى، نويسنده، كمتر از جانب خويش سخن مى گويد و بيشتر به ارتباط بين عناوين، متون و ترتيب آنها توجّه مى كند. ذوق و سليقه، قدرت علمى، توان پاسخگويى به نياز عمومى و بسيارى از امور ديگر درباره مؤلّف كتاب حديثى، از بررسى عناوين كتاب او به دست مى آيد. ۱
نويسندگان احاديث شيعى، بدين موضوع ، توجّه داشته و آن را مهم مى شمرده اند.
ثقة الاسلام كلينى، با وجود آن كه در ابتداى مسير دانش نامه نويسى حديث شيعه بوده است، يكى از زيباترين و منطقى ترين شيوه هاى ترتيب عناوين و متون را ارائه داده است.
آغاز كردن كتاب الكافى، با ابواب: العقل و الجهل، فضل العلم، و التوحيد و الحجّة (شامل مباحث نبوت و امامت عامّه و خاصه)، حاكى از ذوق و سليقه ايشان است. همچنان كه شيوه منطقى مباحث و ترتيب اين عناوين نيز از نظم درونى آن و منطبق با گرايش مقبول در تبيين معارف دينى خبر مى دهد.
نظم درونى كتاب التوحيد و چگونگى چينش روايات در آن نيز شيوه اى آموزشى است. يعنى هر باب، مقدّمه اى براى باب يا ابواب بعدى محسوب مى شود. به نظر مى رسد كه مقايسه ميان چگونگى چينش ابواب كتاب التوحيد در دو اثر كلينى و صدوق، نشانگر ذوق و سليقه بيشتر كلينى رحمه الله است ؛ چون نظم درونى ابواب كتاب التوحيد شيخ صدوق، چندان روشن نيست. ايشان، در ابواب ابتدايى، سخن از «معنى التوحيد والعدل» مى گويد و پس از عنوان صفات ذات و صفات افعال، چندين باب و ده ها روايت را به تبيين آيات قرآنى اختصاص داده و به شبهات اهل سنّت پاسخ داده است. در حالى كه ثقة الاسلام كلينى، اين گونه عمل نكرده و ابواب اضافى را نقل ننموده است. صدوق، دو مناظره بلند امام رضا عليه السلام را در آخر كتاب و به صورت مستقل ذكر كرده در حالى كه ثقة الاسلام كلينى، اين دو گزارش را تقطيع كرده و در ابواب مربوط به خود نقل كرده است.
عنوان «النهى عن الكلام والجدال والمراء فى اللّه ـ عزّ و جلّ ـ» در آخر كتاب التوحيد صدوق نيز جايگاه خاص خويش را نيافته است.
شيخ صدوق، در باب «القضاء و القدر»، رواياتى را در باره احتكار، احكام احتكار و عدم قيمت گذارى كالا توسط پيامبر صلى الله عليه و آله نقل نموده و اين موضوع را با قضا و قدر الهى ، مرتبط دانسته است. عدم همگونى اين روايات با روايات مبيّن قضاء و قدر، نمود بارزى دارد.
در مجموع، شيوه چينش عناوين و انتخاب احاديث توسط ثقة الاسلام كلينى، زيباتر است.

1.كافي ، ج۱ ، ص۵۰ ؛ وفي رجال الكشي ، ج۱ ، ص۵ : «اعرفوا منازل الرجال منا على قدر روايتهم عنا» .

2.يكى از نمونه هاى ترتيب نامناسب در عناوين و متون، كتاب مشهور صحيح البخارى است. نحوه چينش كتاب، ابواب و احاديث، به گونه اى است كه مخاطب عادى، ارتباط بسيارى از عناوين و متون را درك نمى كند. ترتيب عناوين اين كتاب، از شيوه منطقى و روشن تبعيت نمى كند و مخاطب و گاه شارحان كتاب را نيز به زحمت انداخته است. نمونه روشن تر در ترتيب نامناسب ابواب، كتاب صحيح ابن حبّان است. او كتاب خود را به گونه اى درهم و به دور از شيوه علمى مرتّب كرده است كه امكان استفاده از اصل كتاب را غير مقدور ساخته است. نويسنده، اين شيوه را بدان جهت برگزيده است كه تنها كسانى قدرت استفاده از اين كتاب را دارا باشند كه همه كتاب را خوانده و آن را در حافظه داشته باشند. در قرون بعد، ابن بلبان، كتاب او را با چينشى مقبول تر ارائه كرد. مرتّب سازى ابن بلبان موجب شد كه كتاب اصلى ابن حبّان از مدار افاده و استفاده خارج شود. گفتنى است، ترتيب ابن بلبان، با مقايسه با كتب حديثى شيعه، ساده و ابتدايى محسوب مى شود.

صفحه از 370