جايگاه و بازتاب‏هاي كلامي كتاب الكافي در بازسازي مذهب شيعه - صفحه 286

معرّفى ابواب كلامى

روايات كلامى الكافى ـ كه نزديك به يك چهارم كتاب را تشكيل مى دهد ـ ، از اهميّت فراوانى در شكل دهى به مكتب كلامى شيعه برخوردار بوده است. كلينى در رده بندى روايات كلامى الكافى، نظامى ابتكارى پديد آورده كه از يك جهت ، ناظر به مسائل محورى آن دوره ، در منازعات فِرَق و مذاهب بوده و از سوى ديگر ، تلاش نموده در ترتيبى منطقى، عمده مباحث كلامى را در كتاب خود پوشش دهد .
ويژگى مهمّ ديگرى كه در اين بخش از كتاب كلينى به چشم مى خورد ، تلاش وى براى پايان بخشيدن به مجادلات كلامىِ درونْ مذهبىِ شيعيان ، با تكيه بر نقاط محورى ، و سعى در گردآوردن ديدگاه هاى گوناگون درباره آن است . اهميّت اين كار كلينى ، هنگامى به درستى شناخته مى شود كه بدانيم وى در دوره موسوم به «حيرت» مى زيسته و شيعيان در اين دوره ، به دليل غيبت امام و در دسترس نبودن امامان قبلى ، و نيز پيدايش فرقه ها و ديدگاه هاى گوناگونى بين شيعيان ، مى زيسته است.
او براى تحقّق اين هدف ، با تعيين سرفصل هايى مشترك ، به نقل حديث از شخصيّت هاى گوناگون ـ كه گاه در زمان حيات خود درگيرى هايى با هم داشتند ـ ، پرداخته و از نقل احاديث شبهه برانگيز اين راويان ، پرهيز نموده است. نمونه شاخص اين عمل كلينى را مى توان در جمع روايات هُشامَين مشاهده نمود . ۱ همچنين ، نقل روايات مقبول نزد عموم شيعيان ، از شخصيّت هايى جنجال برانگيز ، مانند : ابن ابى يعفور ۲ و فضل بن شاذان نيشابورى ، ۳ در همين راستا قابل تفسير است .
در همين باب ، كلينى با قراردادن فيلترى اعتقادى، تمام سعى خود را براى دفاع از شخصيّت هايى چون هشام بن حكم كه در بين فرقه ها و مذاهب ديگر نيز حضور داشته و اتّهامات گوناگونى از قبيل ، تجسيم و تشبيه به او نسبت داده شده ، مبذول داشته است . ۴ در واقع ، او براى نخستين بار ، پايگاه نيرومندى از درون جبهه اهل حديث ، بر عليه جريان هاى اهل جبر و تشبيه و تجسيم ، بنيان مى گذارد و بدين وسيله ، پايگاه مشتركى با اصحاب كلام ، بر ضد طيفى از اصحاب حديث تأسيس مى نمايد . ۵
تلاش وى براى حذف برخى روايات شبهه انگيز ، تا جايى استمرار يافته كه گاه ، روايات نسبتا مسلّم بين اهل حديث شيعه را نياورده است . ۶ لذا در منازعات بعدى ، هيچ يك از پيروان مكاتب كلامى شيعه ، از قم و بغداد گرفته تا مدرسه حلّه ، نسبت به كتاب الكافى ، حسّاسيّتى جدّى از خود نشان نداده اند و در عمده موارد ، بدون هيچ دغدغه اى ، به نقل روايات آن ، بدون توجّه به وضعيّت سندى آنها پرداخته اند ، و به اين دليل است كه وى نوعى مصونيّت از اتّهامات متداول آن زمان مانند: غلوّ و تقصير ، يافته است.
از اين روى ، مى توانيم وى را نقطه وسط ميان دو جريانِ عقل گرايى كلامى و سنّت گرايى حديثى برشمريم . وى على رغم پرهيز از لحن متكلّمانه و پايبندى به سنّت نقل حديث، كتاب خود را با موضوع «عقل و جهل» آغاز نموده و در آن ، با دفاع از مشروعيّت و اعتبار عقل ، به مثابه نعمت و امانتى خدادادى، چهره اى كاملاً عقلانى به مذهب شيعه مى بخشد كه براى متكلّمان شيعه ، بسيار جذّاب و دلنشين مى نمود.
در اين جا لازم است متذكّر شويم كه متكلّمان شيعه (معمولاً در مراجعه به احاديث) ، معيارهاى عقلى را مبنا قرار داده ، هر روايت موافق ديدگاه عقلى كلام شيعه را پذيرفته اند و گاه روايات مشهور و تُهى از ايراد سندى را به دليل مخالفت با آن ، رد نموده اند . ۷ از اين روى ، وجود تعداد محدودى از روايات ناسازگار با روحيّه خردگرايى برخى متكلّمان بغداد ، مانند روايات عالم ذر ـ به استثناى برخى شخصيّت هاى تندرو در خردگرايى و نزديك به معتزله ـ ، ۸
با واكنش نسبتا ملايمى از سوى متكلّمان بغداد مواجه شده است؛ رواياتى كه در دوره هاى بعد ، با اتّفاق نظر نسبى از سوى شيعيان پذيرفته شده و اين منازعه ، به سود كلينى ، خاتمه يافته است . در اين بخش از بحث ، به معرّفى مهم ترين كتاب ها و ابواب كلامى الكافى مى پردازيم :

1.جهت اطلاع از درگيرى هاى كلامى اين دو صحابى و پيروانشان ، مى توان به برخى گزارش ها مبنى بر وجود تأليفاتى در اين باره مراجعه نمود و از جمله كتاب ما بين هشام بن حكم و هشام بن سالم از ابوالعباس حميرى (از مشايخ قم كه نجاشى از آن ياد كرده است) . متأسفانه هيچ يك از اين نمونه منابع ، به دست ما نرسيده است ؛ لذا جز از طريق مقايسه روايات آن دو و نقل قول هاى موجود در منابع فرق و مذاهب ، نمى توان به نقاط تفصيلى اختلاف آن دو پى بُرد .

2.درباره اين شخصيت و درگيرى هاى وى ، ر . ك: مكتب در فرايند تكامل ، ص ۴۳ ـ ۴۴ .

3.درباره اين شخصيت ، به مقدمه محدّث ارموى بر كتاب الايضاح مراجعه كنيد .

4.براى مشاهده نمونه اى از بازتاب بيرونى شخصيت هشام ، به نقل قول هاى متعدد ابن قتيبه از وى در تأويل مختلف الحديث مراجعه كنيد. سيد مرتضى در كتاب الشافى در ادامه روند كلينى ، به دفاع از هر دو شخصيت و جمع ميان آن دو پرداخته است.

5.درباره ميزان نفوذ انديشه هاى جبرى و تشبيه و تجسيم ، ر. ك : رسائل ، ج ۳ ، ص ۳۱۰ .

6.براى نمونه مى توان از احاديث سهو و نسيان نبى ياد كرد كه تقريبا همه اهل حديث شيعه ، آن را مى پذيرفتند . براى آگاهى بيشتر ، به رساله مخطوط محقّق شوشترى در همين موضوع با عنوان «سهو النبىّ» مراجعه كنيد .

7.ر . ك: شرح اُصول الكافى ، ملّا صالح المازندرانى ، ص ۱۰ (مقدّمه ميرزا ابوالحسن شَعرانى) .

8.ر .ك : رسائل الشريف المرتضى ، ج ۱ ، ص ۴۰۹ .

صفحه از 297