جايگاه و بازتاب‏هاي كلامي كتاب الكافي در بازسازي مذهب شيعه - صفحه 293

جمع بندى و نتيجه گيرى

تشيّع ، در سير پيدايش و پيشرفت خود در سه قرن نخست، تحوّلات فراوانى را پشت سر گذاشته است . اصطلاح «شيعه» در قرن نخست ، به مجموعه وسيعى از افراد اطلاق مى شد كه نوعى موالات و محبّت نسبت به على بن ابى طالب و خاندانش داشتند؛ امّا از آغاز قرن دوم (مصادف با دوره صادقين عليهماالسلام) ، به تدريج ، شيعه به تأسيس دستگاه كلامى و فقهى گراييد و به موازات ديگر مذاهب و فرق ، در نقش يك مذهب نيرومند ظهور كرد . ليكن ، عوامل مختلفى چون : شرايط نامساعد سياسى ـ كه ارتباط شيعيان را با امامانْ محدود مى كرد ـ و پراكندگى جغرافيايى شيعيان، موجب ظهور اختلافات و انشعابات متعدّد در مذهب شيعه شد كه به تضعيف آن ، به عنوان يك مذهب انجاميد .
ظهور «فَطَحيّه» ، «اسماعيليّه» و «واقفه» ، با فاصله هاى نسبتا اندك ـ كه تعداد نسبتا فراوانى از شيعيان را گرد خود جمع آورده بود ـ ، يكپارچگى مذهبى شيعه را با خطر جدّى مواجه ساخت. افزون بر آن ، وجود مسائل كلامى فراوان مورد اختلاف بين شخصيّت هاى پرنفوذ شيعى ، بيش از پيش ، بر اين بحران مى افزود. در چنين وضعيتى بود كه ماجراى غيبت امام دوازدهم عليه السلام پديد آمد و شيعه ، با بحرانى ترين دوره تاريخ خود روبه رو شد. در اين دوره ، هر گروهى از شيعه به سويى گراييد و فضاى حيرت و سردرگمى ، بر شيعيان حكم فرما شد .
در چنين فضايى ، ضرورت احياى مذهب و بازسازى دستگاه هاى كلامى و فقهى آن ، به شدت احساس مى شد. اين نقش را سه شخصّيت تأثيرگذار در دوره هايى نسبتا نزديك به هم ، ايفا كردند : شيخ كلينى (با نگارش و تدوين نخستين متن جامع حديثى) ، شيخ مفيد (با پايه گذارى نظام كلامى شيعه) و شيخ طوسى (با تدوين فقه شيعه) . هر يك اين بزرگان ، بخشى از پازل از هم گسسته مذهب را از نو ، سامان بخشيدند .
نقش حديث ، در تأسيس دانش هاى متعدّد ، بويژه فقه و نيز بخش نقلى كلام، بنيادين و بى جايگزين است؛ بويژه آن كه قرآن در بخش هايى چون فقه ، به ذكر كلّياتْ بسنده كرده و به جزئيات احكام ، نپرداخته است. مذهب شيعه ، از حجم انبوهى روايات كلامى و فقهى و غير آن برخوردار است. اين ميراثِ انبوه حديثى تا پيش از كلينى، پراكنده و غير منسجم بود. هر محدّثى ، در هر گوشه اى ، تعدادى از روايات را گردآورى و نقل مى كرد. نوشته هاى حديثى نيز معمولاً ، تنها احاديث يك راوى را در مجموعه كوچكى گردآورى مى كردند. افزون بر آن ، در پذيرش روايات اين متون نيز بين شيعيان ، اختلاف وجود داشت. متون نسبتا بزرگ ترى چون المحاسن برقى نيز ، افزون بر عدم جامعيّت ، از اعتبار فراگير نزد شيعه برخوردار نبود.
در چنين فضايى ، كلينى توانست روايات پراكنده ، شيعه را جمع نمايد ، اختلافات موجود را به حدّاقلّ برساند و براى نخستين بار ، يك جامع حديثى براى شيعه تدوين نمايد. يادآور مى شوم كه اهل سنّت ، حدود نيم قرنْ پيش از شيعه ، از چنين جوامعى برخوردار بودند .
نوع تدوين و رده بندى احاديث الكافى ـ كه انسجامى كلامى و فقهى به انديشه شيعه مى بخشد ـ ، در حلّ اختلافات و يكپارچگى شيعه ، تأثيرگذار بوده است . كتاب ، با موضوع «عقل و جهل» شروع مى شود و تداعيگر استوارى مذهب شيعه بر پايه هاى عقلانى است. سپس به موضوعات «توحيد» پرداخته شده و روايات مختلف در اين موضوع ، در انسجامى كم نظير ، كنار هم قرار گرفته اند و همه اختلافات كلامى گذشته ، بين شخصيّت هاى مهمّ شيعى را به فراموشى مى سپارد .
پس از آن ، در كتاب «الحجّة» ـ كه بى ترديد ، مهم ترين بخش الكافى است ـ تصوير منسجم و يكپارچه اى از نظريّه امامت نزد شيعه ، ارائه شده و به نوعى ، مانيفست مذهب شيعه به شمار مى رود . مسافرت هاى كلينى و شاگردان گوناگون و نسبتا فراوان وى نيز ـ كه به اعتبار فراگير الكافى در بين گرايش ها و گروه هاى مختلف شيعه انجاميد ـ ، از عوامل مهمّ يكپارچگى مذهبى شيعه به شمار مى رود .

صفحه از 297