الكافي، مرام‏نامه شيعه - صفحه 216

كلينى و بحران هاى پيش رو

سخن را در اين بخش ، با اين نوشته محمّد بن يعقوب كلينى در مقدّمه اش بر كتاب مى آغازم كه در جواب درخواست برادر مؤمنى داير بر نگارش كتابى كه وى با آن مشكلاتش را حل كند، نگاشته است:
و ذكرت انّ الأمور قد اشكلت عليك ، لا تعرف حقائقها؛ لإختلاف الرواية فيها، وانّك تعلم انّ إختلاف الرواية فيها، لإختلاف عللها و أسبابها لا تجد بحضرتك من تذاكره و تفاوضه ممن تثق بعلمه فيها ؛ ۱
يادآورى كرده اى كه در امورى ، مشكل پيدا كرده اى، به خاطر اختلاف روايات، كه ناشى از اختلاف اسباب و علل آنهاست. حقيقت آنها بر تو پوشيده مانده، و كسى را هم كه مورد اعتمادت باشد ، نيافتى تا آنها را با او در ميان بگذارى.
همين اشارات مؤلّف كه از برادرى مؤمن ـ كه خداى او را در رحمت خود غريق سازد و اين درخواست چنان سرنوشت ساز بود كه مى توان آن را، از الهامات غيبى دانست كه مايه چنين بركتى شد ـ نشان مى دهد كه در دوران كلينى، راه بر شيعيان ، ناهموار بوده و مشكلاتى برايشان پيش آمده كه نمى توانستند به راحتى ، آنها را از پيش پا بر دارند. شگفت اين كه اين سخن كلينى در زمانى گفته شده كه عصر غيبت صغرا بوده و برخى از نايبان امام عصر عليه السلام ، در قيد حيات بودند و آن شخص به هر دليل، نمى توانسته راه به جايى ببرد و حقيقت بر او مكتوم بوده است. در چنين زمانى است كه كلينى به نگارش اثرى مى پردازد كه تا كنون چراغ راهى است پر رهرو و چه انديشه ها و باورها كه بر اساس آن شكل گرفته و چه عالمان و انديشمندانى كه دور شمع وجود آن حلقه زده اند و از پرتو نور آن بهره گرفته اند .
حال، آن مشكلات چه بوده و آن كار سترگى كه آن مرد بزرگ به تنهايى كرد، چه تحوّلاتى را پديد آورد و چه نقشى آفريد، هر چند همگى روشن نيست، امّا مى توان به برخى آنها اشاراتى كرد و نقش شيخ رى و بغداد را در پايان دادن به برخى بحران ها و شكل گيرى و نهادينه شدن يك انديشه و باور و فرهنگ ، معرفى كرد.
به نظر مى رسد، چالش و بحران خلافت و مشروعيت حاكميت و درهم ريختگى ثبات حكومت مركزى، و پيدايش دولت هاى محلى، ۲ باعث شده بود كه ذهنيت بسيارى از مسلمانان ، نسبت به مشروعيت حكومت به نام اسلام و پيامبر صلى الله عليه و آله خدشه دار شود و از اين رو، غالب شورش ها در منطقه هاى گوناگون با استقبال مواجه مى شد. اين ، نشان از تزلزل و درهم ريختگى باورهاى ديرين و محكم در باره حكومت هاى شكل گرفته بر اساس دين، داشت. كسانى كه حاكميت خلفا را جانشينى پيامبر قلمداد مى كردند، امروز در اصل آن، با مشكل مواجه شده بودند و شايد يكى از عوامل رشد دولت هاى شيعى در جاى جاى مناطق مسلمان نشين، همين باشد .
بر اساس اين گزارش كلينى، در عصر وى ـ يعنى دوران غيبت ـ دسترسى به افراد مورد اعتمادى كه شيعيان بتوانند مسائل دينى شان را آنان در ميان بگذارند و مشكلاتشان را بدين طريق حل كنند ، نبوده و افراد در سر درگمى بوده اند . به باور صاحب اين قلم ، مواردى كه در دوران كلينى، در حوزه معرفتى و دين شناسى، مشكل آفريده بودند ـ كه يا از پيش تر شكل گرفته و تا آن دوران باقى مانده بودند و يا در همان زمان به وجود آمده بودند، و كلينى در كتاب خود به گونه اى آنها را منعكس كرده و تلاش نموده كه آنها را حل كند، به اين شرح است كه به اختصار به آنها اشاره مى شود:

1.الكافى، ج۱، ص ۸ (مقدّمه مؤلّف) .

2.در دو قرن دوم و سوم هجرى ، شمال افريقا از حكومت مركزى جدا شد و اغالبه بر آن حكم مى راندند. طولونيان در مصر و سوريه در ۲۵۴ ق ، رستميان در جزائر از ۱۳۸ ق، فاطمى ها در مصر در ۲۹۷ ق ، حكمرانى را آغاز نمودند . آل اخيصر علوى در مكّه و يمامه در ۲۵۱ ق ، حكومت تشكيل داد . حمدانى ها در موصل و حلب در ۳۱۷ ق، علويان در طبرستان، برادران بريدى در بصره، طاهريان در خراسان در ۲۰۵ ق ، صفاريان در فارس در ۲۵۴ ق ، امانيان در ماوراء النهر در ۲۶۱ ق ، حكومت محلى تأسيس كردند. در ايران ، به سال ۳۱۸ ق ، حكومت محلى آل بويه شكل گرفت، تا به تدريج ، شهرهاى ايران را فتح كردند و سرانجام به بغداد رسيدند و چنين بود كه حكومت هايى در دل حكومت بنى عباس روييدند و اركان حكومت مركزى را سست كردند تا منجر به فروپاشى آن شد. قابل توجّه اين كه كسانى الكافى را چنان اثرگذار دانسته اند كه پايه گذارى دولت هاى طاهريان در خراسان ، فاطميان در مصر، و علويان در طبرستان را محصول آن دانسته اند . ر. ك به: اصول الكافى ، مصطفوى ، ج۱، ص ۵ ـ ۸ (مقدّمه) ، و ج ۲، ص ۱۹ (مقدّمه) .

صفحه از 272