آنچه كلينى كرد
به نظر مى رسد كه الكافى ، علاوه بر اين كه حاوى معارف مهم و قابل توجّه در بحث هاى عقيدتى است، حاشيه و تعليقه اى بر آن چيزى است كه پس از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رواج يافت و در كتاب هاى فقهى، حديثى و تاريخى مسلمانان ثبت شد. اينك كافى بود كه راه ديگرى را كه بر اساس مواريث گذشتگان شكل گرفته بود، به نمايش مى گذاشت. مناظرات علمى و مذهبى نقل شده در اين كتاب هم مؤيّد همين نكته است. بر اساس نقل كلينى، امامان در مناظراتشان به بحث هايى مى پرداختند كه نه حرف هاى اشاعره بودند و نه سخنان معتزله كه دو مكتب قوى حاكم در ميان اهل سنّت بودند و هر يك در زمانى خاص ، با تقويت از سوى حاكميت ها ، به جريان فكرى حاكم تبديل شده بودند.
به رغم تشتّت ها و انشعاب ها، و دوران سخت تقيّه، امامى ها توانستند به خوبى ، خود را بنمايانند و با نبود امكانات رسانه اى، مشكلات پيش آمده، تا حدّى حل شد و شيعيان ، از بحران هاى متعدّد عبور كردند و بل مهم تر اين كه آنان چنان توانمند شدند كه در جاهاى مختلف ، حكومت تشكيل دادند. چندان از زمان درگذشت كلينى نگذشته بود كه آل بويه ، بغداد را تصرّف كرد و حكومت شيعى تشكيل گرديد و سرزمين وسيعى را در زير حكومت خود آورد.
البته در اين ميان ، موضوع غيبت امامى معصوم ، همچنان مشكل حل ناشده ، مانده بود و كتاب هاى تأليف شده در اين زمينه، در قرن هاى چهارم و پنجم ، گوياى حسّاسيت موضوع و نياز جامعه به روشنگرى است . ۱
تلاش كلينى براى اثبات حقّانيت راه و رسم مكتب اهل بيت، و رد و نقد فرقه هاى پديد آمده، چنان وسيع بود كه به رغم رعايت خطوط قرمز در نقل حديث و پرهيز از نقل احاديث اغيار، راويان موثّق ـ كه روايات اهل بيت را نقل مى كردند ـ ، در درجه اوّل اهميت او قرار داشتند و وى براى رسيدن به هدف خود، روايات اندكى را هم از غير امامى مذهبان نقل كرده است. ۲
الكافى ، شامل بخش هاى معرفت شناسى و اعتقادات، فقه ، سيره و تاريخ است. وى به مانند همتايان خود ، شيخ طوسى، شيخ مفيد و سيّد مرتضى، به صورت مستقيم به اجتهاد نپرداخته و وارد مباحث كلامى و تجزيه و تحليل آنها نشده ؛ امّا نقل حديث از معصوم و تبويب ابواب مناسب براى پاسخگويى به مسائل و موضوعات، نقش خود را به خوبى ايفا كرده است. كلينى در اين دوران ـ كه دوران بازگشت به حديث بود و حديث ، نقش تعيين كننده اى ايفا مى كرد ـ علاج را در بازگشت به سرچشمه ها دانست و تلاش علمى اش را صرف جمع حديث كرد.
كلينى را در يك كلام مى توان انتقال دهنده ميراث بزرگى دانست كه در 250 سال ، توليد و دست به دست شده بود . او با درايت و زيركى خاصّى ، به خوبى از عهده اين كار بر آمد و آن، تفكيك جريان مكتب اهل بيت از ديگر قرائت هاى دينى و فرقه هاى اسلامى بود. عبد الرسول غفّار هم در كتابش با عنوان الكلينى فى إعلان مدرسة اهل البيت ، به دو مهم توجّه داشته است: گزارش ما وقع و پاسخگويى به نيازها . ۳ محمّد باقر كمره اى ، مترجم و شارح الكافى، در مقدّمه اش ، به نكته اى بس ظريف اشاره مى كند:
شيخ كلينى ، اصول عقايد و تعليمات عمومى اسلام را پاك و شسته كرده و راه آن را ـ كه كتاب و سنّت باشد ـ روشن نموده ... . و در مقدّمه كتاب خود، اساس نامه يك پرورش و فرهنگ مؤثّر مذهبى را مختصر و جامع نگاشته ... و اثرش اين بود كه در قرن چهارم ، تعليمات شيعى در سراسر محيط اسلامى ، از اقصى افريقا تا حدود چين ، منتشر شد و فُقها و محدّثان مذهب، در اين محيط وسيع ، مشغول تعليمات شدند. ۴
در آنچه كلينى در اين كتاب بى آن كه از جانب خود سخن بگويد و اظهار نظر كند، به ارث گذاشت، مبنايى شد كه تا كنون ادامه دارد. يك سنّت پسنديده در كتاب هاى حديثى، تفسيرى و فقهى شيعه، ملحوظ است و آن ، مجزّا شدن آموزه هاى مكتب اهل بيت، از ديگر قرائت هاى اسلامى است. جنبه ايجابى و سلبى اين نگاه ، در احاديث گزينش شده الكافى مشهود است. كلينى در كتابش، كاملاً تراز شيعى كتاب را رعايت كرده و از نقل روايات از غير عالمان و محدّثان شيعه ـ جز موارد بسيار كم ـ خوددارى كرده، و با نقل باورهاى شيعى محض، خطوطى را ترسيم كرده كه روشى براى همه محدّثان شيعى به شمار آمده است. براى روشن شدن بهتر موضوع اين گفتار، در اين چند حوزه معرفتى و عقيدتى ، سخن را ادامه مى دهم:
1.ابراهيم امينى ، كتاب هاى تأليف شده در باره غيبت را پيش از امام حسن عسكرى عليه السلام ، هفت كتاب و پس از امام عسكرى عليه السلام تا زمان سيّد مرتضى ، سيزده كتاب بر شمرده است. در اين باره ، ر . ك : هزاره شيخ طوسى ، ص ۵۱۲ ـ ۵۱۳ و ص ۵۱۷ ـ ۵۱۹ .
2.براى نمونه: از ناوسى ها، ابان بن عثمان احمد بجلى، و از فطحى ها، حسن بن على بن فضّال و اسحاق بن عمّار و على بن اسباط، و از واقفى ها، احمد بن ابى نصر بزنطى .
3.الكلينى و الكافى، ص ۳۱۳ .
4.ترجمه و شرح الكافى ، ج۲، ص ۱۸ ـ ۱۹ (مقدّمه) .