كاوشي در باره تبويب الكافي - صفحه 112

ح . علّامه شعرانى (م 1352 ش)

علّامه ميرزا ابو الحسن شعرانى ، از دانشمندان پُركار روزگار ما در حاشيه پُر بار خود بر شرح ملّاصالح مازندرانى ، در چند جا نكته هايى را درباره ابواب الكافى يا عناوين آنها مطرح كرده اند كه در اين جا يادآور مى شويم :
1 . ايشان درباره «باب الردّ إلى الكتاب و السنة و أنّه ليس من الحلال و الحرام و جميع ما يحتاج الناس إليه إلّا و قد جاء فيه كتاب أو سنّة» معتقد است :
هذه الباب ردّ على الأخباريّين أعنى الجهلة منهم و حشوية أهل الحديث لأنّه ترغيب فى التمسّك بالكتاب و هم ينهون عنه. ۱
ايشان در ادامه ، مراد از سنّت در اين باب را سنّت متواتر (اعم از گفتار يا كردار يا تأييد معصوم عليهم السلام ) مى داند و نه آنچه از راه خبر واحد رسيده باشد ؛ زيرا خبر واحد ، ظنّى است و مانند ديگر سخنان معصومان عليهم السلام است و نمى توان ظنّى را دليلِ درستىِ ظنّ ديگر دانست. ۲
اين كه مراد از سنّت در اين جا سنّت متواتر باشد ، از سياق احاديث اين باب ، بسيار دور مى نمايد ؛ زيرا روشن است كه سنّت متواتر ـ در روزگار ما ـ بسيار اندك است و پاسخگوى بسيارى از چيزهايى كه مردم بدان نياز دارند ، نيست.
اِشكالى را نيز كه مطرح كرده اند ، در اين مقامْ وارد نيست ؛ زيرا مانعى ندارد كه يك دليل ظنّى ، ولى معتبر و قابل قبول ، مستند پذيرش دليل ظنّىِ ديگرى باشد. البته بيفزاييم كه پاسخ تفصيلى به اشكال ايشان ، مجالى ديگر مى طلبد .
2 . وى معتقد است كه موضوع «كتاب الحجّة» و مسائل مطرح شده در آن ، بر دو محور مى گردد:
يك . گفتگو از شارع و وضع احكام و قوانين و چگونگى آن ؛
دو . مُجرى و نگاهبان و تبيينگر اين احكام . ۳
اين دو محور را مى توان با اندكى تسامح ، از رسالت هاى غير مستقيم «كتاب الحجّة» دانست. علّت تسامح ، آن است كه اين دو محور ، تنها در اندكى از احاديث «كتاب الحجّة» به چشم مى خورند و روشن است كه زمانى مى توانيم بگوييم فلان كتاب ، بر اين محور يا آن موضوعْ استوار است كه مطالب زيادى از آن كتاب ، با آن محور يا موضوع ، پيوند داشته باشد ؛ ولى در اين جا اين گونه نيست. اين دو محور شايد از جمله رسالت هاى غير مستقيمِ اين كتاب به شمار آيند ؛ ولى بى گمان ، رسالت نخستِ «كتاب الحجّة» ، اين دو نكته نيست. رسالت اين كتاب ـ چنان كه پيش تر بدان اشارت كرديم ـ تبيين جايگاه، كاركرد و نقش پيامبر و امام ، در عالم هستى و بر نمودن فضايل و مناقب امام است. براى تفصيل بيشتر مى توان آنچه را كه در بررسى «كتاب الحجّة» آورديم، بازخوانى كرد.
3 . درباره «باب حدوث العالم و اثبات المُحدِث» نوشته است :
سخن كلينى كه گفته: حدوث عالَم و سپس اثبات محدّث را بدان عطف كرده و آن را عنوانى براى اثبات واجب الوجود دانسته است ، نشان مى دهد كه حدوث عالم ، ملزوم اثبات خداست . ۴
و به ديگر سخن ، اگر وجود خداوند را ثابت كرديم ، به ناچار بايد بپذيريم كه اين عالم ، پديدآمده به دست اوست. ۵

1.شرح اُصول الكافى ، ملّا صالح ، حاشيه علّامه شعرانى ، ج ۲ ، ص ۲۷۵ ، پاورقى ش ۱ .

2.همان جا .

3.همان، ج ۵، ص ۷۵، پاورقى ش ۱.

4.همان، ج ۳، ص ۳، پاورقى ش ۱.

5.براى آگاهى بيشتر در خصوص ديدگاه هاى ايشان درباره ابواب و نيز نكته هاى ديگر مطرح شده از سوى ايشان درباره باب ها يا كتاب ها ، ر . ك : همان، ج ۲، ص ۲۷۵ و ج ۳، ص ۶۲ و ۱۱۸ و ج ۴، ص ۵۲ و ۳۸۸ و ج ۵، ص ۷۵ و ج ۷، ص ۳ و ج ۸، ص ۱۰۰ و ج ۱۰، ص ۱۲۷.

صفحه از 158