كاوشي در باره تبويب الكافي - صفحه 21

پيشينه تقسيم «الكافى» به : «اُصول»، «فروع» و «روضة»

نخست بگوييم كه تقسيم بندى الكافى به سه بخش : اصول، فروع و روضه ، به هيچ وجه از سوى كلينى صورت نگرفته و تا چند سده پس از وى نيز دانشوران شيعه ، چنين بخش بندى اى را نمى شناخته اند. چنان مى نمايد كه پيشينه اين نام گذارى ، از سده يازدهم فراتر نمى رود. ۱ گرچه كتاب روضه را خود كلينى نام گذارى كرده است ، ولى وى آن را در عرض بخش هاى اُصول و فروع ، قرار نداده است. ظاهرا وجه نام گذارى اُصول و فروع نيز از آن روست كه بخش اوّل ، بيشتر به مباحث اعتقادى پرداخته است و اعتقادات نيز اُصول دين را تشكيل مى دهند. بخش دوم نيز كتاب هاى فقهى است و احكام فقهى نيز جزو فروع دين به شمار مى آيند.

نگاهى به پيشينه نام گذارى كتاب هاى «الكافى»

در اين جا پيش از دنبال كردن اين بحث ، شايسته است كه به پرسشى پاسخ دهيم. آيا نام كتاب هاى الكافى ، پيش از كلينى ، در ميان دانشوران شيعى ، سابقه اى داشته است؟ پاسخ اين پرسش مى تواند به ما يارى رساند تا بدانيم يا دست كم حدس بزنيم كه كلينى در نام گذارى كتاب هاى الكافى ، از محدّثان پيش از خود ، تا چه اندازه اثر پذيرفته و تا چه پايه ، نوآورى داشته است.

الف . كتاب العقل و فضائل العلم

در اين جا نمونه اى در دست است كه مى تواند راه را براى پاسخ به پرسش ما بگشايد. شيخ طوسى در نمايه كتاب هاى المحاسن برقى ، از «كتاب العقل» ياد مى كند. اين گزارش ، از چند سو شايسته درنگ است.
نخست آن كه برقى ، پيش از كلينى مى زيسته است و در روزگار خود ، از بزرگان قم به شمار مى آمده است. گرچه به جهت برخى اختلاف ها بر سر روايت از ضعيفان ، مدّتى از قم تبعيد گشت ؛ ولى به هر روى ، كتاب المحاسن وى در آن روزگار ، از نگاشته هايى بوده است كه در چهار سده نخست ، بدان فراوان مراجعه مى كرده اند. ۲ دو ديگر ، آن كه كلينى در كتاب العقل ، احاديثى را به واسطه «عدّة» خود از برقى روايت كرده است. اگر بپذيريم كه عدّة برقى، راويان كتاب هاى او براى كلينى هستند ، آن گاه مى توان گفت به گمان بسيار ، اين چند حديث ، از كتاب العقل المحاسن ، برگرفته شده اند. البته «كتاب العقل» ، اكنون در المحاسن كنونى ديده نمى شود و گويا از جمله كتاب هاى المحاسن است كه از ميان رفته است.
اگر اين ارزيابى را بپذيريم ، آن گاه اثرپذيرى كلينى از برقى ، در گستره كتاب العقل ، آشكار است. نيز پيش از كلينى ، يكى دو تن از نويسندگان شيعه را مى شناسيم كه كتابى جداگانه درباره «فضل العلم» نگاشته اند ؛ ۳ ولى با اين حال ، چنان مى نمايد كه كلينى ، يكى از نخستين كسانى است كه احاديث علم و دانش و جايگاه آن و ارزش دانشوران و جستارهايى از اين دست را در يك نگاشته ، در كنار احاديث عقل ، جدا گرد آورده است و نام آن را «كتاب العقل و فضائل العلم» نهاده است.

1.تا آن جا كه جستجو كرده ام ، كهن ترين گزارشى كه به اين تقسيم بندى اشاره دارد ، سخن ملّا محمد امين استرآبادى در الفوائد المدنية، (ص ۳۷۸) است كه مى گويد: «... فإنّى قد قرأت اُصول كتاب الكافى...» . وى متوفّاى ۱۰۳۳ ق است. پس از او سيّد محمّدتقى موسوى (م ۱۰۹۴ق) است كه حواشى سيّد بدر الدين عاملى بر اصول الكافى را گرد آورده و سامان داده است. وى در پايان گردآورى خود ، نوشته است: «فزغت من جمع حواشى الاُصول من خطّه الشريف قدس اللّه روحه سنة ۱۰۹۴ و المسؤول من اللّه أن يوفّقنى لجمع حواشى الفروع فى محلٍ آخر...» (الحاشية على اُصول الكافى ، سيّد بدر الدين، ص ۳۰۱) . اين سخن وى اجمالاً نشان مى دهد كه اين گونه تقسيم بندى ، ساليانى پيش از وى رايج بوده است.

2.براى آگاهى از ميزان اعتماد قدما به كتاب المحاسن ، ر . ك : المحاسن : ج ۱، ص ۵۱ ـ ۵۴ (مقدمه محقّق) .

3.براى نمونه ، ر . ك : رجال النجاشى، ش ۳۳۹ (كتاب فضل العلم و العلماء از حميد بن زياد) و ش ۶۸۵ .

صفحه از 158