كاوشي در باره تبويب الكافي - صفحه 23

ج . كتاب الحجّة

درباره «كتاب الحّجة» ، داستان به گونه ديگرى است . در ميان راويانِ پيش از كلينى ، تنها يك نفر را مى يابيم كه نام كتابى از وى نزديك به كتاب الحجّة است. او ابراهيم بن محمّد ثقفى است كه نجاشى و شيخ از «كتاب الحجّة فى فضل المكرمين» او ياد كرده اند. ۱
امّا روشن است كه واژه «الحجّة» در اين نگاشته ، به معناى واژگانىِ آن به كار رفته است و نه معناى اصطلاحىِ آن. پس مى توان گفت كه كلينى ، نخستين يا يكى از نخستين دانشوران شيعى بوده است كه مفهوم حجّت را چونان يك مفهوم بنيادين حديثى ، فراز آورده و احاديث آن را در يك نگاشته ، جاى داده و آن را گسترانده است. البته در اين جا گوشزد اين نكته ، بايسته است كه پيش از كلينى، دانشوران شيعى، كتاب هاى جداگانه فراوانى درباره نبوّت و امامت نگاشته بودند و نام بسيارى از آنها در دو فهرست كهن شيخ طوسى و نجاشى ، به چشم مى خورند ؛ ولى آنچه در روش كلينى درباره مفهوم نبوّت و امامت به چشم مى خورد (البته بر پايه داده هاى كتاب شناسى موجود) ، آن است كه وى براى نخستين بار ، به مفهوم پيامبرى و امامت ، از نظرگاه حجّت بودن ، نگريسته است. يعنى كسانى كه نه تنها براى بشر ، پيام الهى را بازگو مى كنند ، بلكه خداوند بدانها بر بندگان احتجاج مى كند.
در اين جا پيوندى دوسويه مى يابيم. از يك سو ، خداوند بايد دليل و حجّت خود را به مردم بنماياند و تا اين كار انجام نشود ، تكليف خواهى از بندگانْ شايسته نيست و از سوى ديگر ، بندگان نيز آن گاه كه حجّت الهى برايشان آشكار شد ، بايد بپذيرند و اگر چنان نكنند ، شايسته نكوهش و عذاب اند. اين نكته ها به روشنى و بارها در احاديث اين كتاب ، بازگو شده اند.
اين مفاهيم از واژه «الحجّة» آسان تر و زودتر از دو واژه نبىّ يا امام ، به ذهن مى رسد. كلينى نام اين بخش از كتاب خود را «كتاب النبوّة» ننهاد ؛ زيرا آن گاه نمى توانست احاديث امامت را در آن گزارش كند. نيز نام آن را كتاب الإمامة هم ننهاد ؛ زيرا در آن صورت ، فراز آوردن احاديث پيامبرىِ پيامبران ، چندان مناسبت نداشت . وى با گزينش اين نام ـ كه مانند شيوه فراگير وى در گزينش نام كتاب ها و ابواب الكافى، از متن احاديث بركشيده شده است ـ در عمل ، به دو كار دست زده است:
يك . احاديث مربوط به مفهوم نبوّت (نبى) و نيز امامت (امام) را در يك جا گرد آورده است ؛
دو . رابطه دوسويه ميان فرستادن پيامبر و نصب امام ، و تكليف خواهى از مردمان پديد مى آورد و در حقيقت ، واژه حجّت ، مفهوم پيامبرى و امامت را از نگاه عمل گرايانه مى شناساند .

1.ر . ك : همان، ش ۱۹ ؛ الفهرست ، طوسى ، ش ۷ .

صفحه از 158