كاوشي در باره تبويب الكافي - صفحه 97

ج . سيّد بدر الدين حسينى عاملى (زنده در 1060 ق)

وى در حاشيه اى كه بر اصول الكافى نگاشته و به تازگى به چاپ رسيده ، نكته هايى درباره برخى ابواب الكافى بيان كرده است كه در زير بدانها اشاره مى كنيم :
1 . وى در حاشيه بر «باب الخير و الشرّ» ۱ بر آن رفته است كه مراد از آفرينش خير و شرّ در اين باب ، خلق تقدير است و نه خلق تكوين. به اين معنا كه خداوند ، هميشه به مقادير خير و شرّ ، عالم بوده و خواهد بود. ۲
صدوق رحمه الله نيز چنين ديدگاهى داشته است ۳ كه البته شيخ مفيد رحمه الله در تصحيح الاعتقادات ، بر وى به جهت اين ديدگاه ، خرده گرفته و معناى ديگرى را در اين باره فراز آورده است. ۴
2 . دومين باب از كتاب الإيمان و الكفر ، «باب آخر منه و فيه زيادة وقوع التكليف الأوّل» نام دارد. در باب پيشين كه «باب طينة المؤمن و الكافر» بود ، كلينى ، احاديثى را آورده بود كه محور آنها منشأ آفرينش و گونه طينت مؤمن و كافر بود . اكنون در اين باب ، احاديثى را گزارش كرده است كه نشان مى دهند خداوند ، به مؤمنان و كافران در عالم ذرّ ، تكليف كرده بود كه به آتشى افروخته در آيند. مؤمنان پذيرفتند و وارد شدند ؛ ولى كافران از اين فرمان ، سر بر تافتند. ۵
با اين توضيح ها اكنون نظر سيّد بدر الدين درباره عنوان باب دوم را مى آوريم :
قوله عليه السلام : و فيه زيادة إلخ؛ يمكن أن يقال فائدة التكليف الثانى زيادة إقامة الحجّة على العاصى و زيادة استحقاق العاصى و المطيع لما استحقّاه بالتكليف الأوّل و لئلّا يدّعوا الغفلة كما نطق به الكتاب و أمّا التكليف الأوّل فلأجل التمييز بين المطيع و العاصى من الفريقين و إلّا فهو سبحانه عالم بحالهما على كلّ حال. ۶
درباره اين سخن سيّد بدر الدين ، نكاتى را بايد يادآور شويم :
يك . در چاپ مورد استفاده ما پس از واژه «قوله» ، عبارت «عليه السلام» آمده است. چنان مى نمايد كه افزودن عبارت «عليه السلام» ، اشتباه مصحّح است و نه مؤلّف ؛ زيرا سيّد بدر الدين ، به خوبى مى دانسته كه عنوان باب، سخن و انتخاب كلينى است و نه حديث معصوم عليه السلام و از اين رو نيازى به عبارت «عليه السلام» نيست.
دو . از نگاه وى هر يك از اين دو ، يعنى عاصى (كافر) و مطيع (مؤمن) در عالم ذرّ و در پى انجام دادن دستور الهى از سوى مؤمن و سرپيچى از آن از سوى كافر ، استحقاقى يافتند : مؤمن ، شايسته بهشت گشت و كافر ، درخور دوزخ.
سه . امّا به باور وى در اين دنيا نيز اين دو تكاليفى دارند و خداوند ، به آنها دستورهايى داده است. مؤمنان بدين فرمان ها گردن مى نهند و كافران از آن تن مى زنند. وى اين دسته از تكاليف را «تكليف ثانى» ناميده است. حكمت اين تكليف ، آن است كه حجّت بر كافران تمام تر گردد و بيشتر درخور آتش گردند و استحقاق مؤمن به بهشت نيز افزون تر شود.
امّا حقيقتْ آن است كه برخى از اين برداشت ها جاى خدشه دارند ؛ زيرا : اولاً گرچه تكاليف اين دنيا را مى توان ثبوتا تكليف هاى مرحله دوم به شمار آورد ، ولى احاديث اين باب ، هيچ اشاره اى به اين نكته ندارند و درباره تكاليف دنيايى ، نه زبان نفى دارند و نه اثبات.
ثانيا از نگاه ما ، مراد كلينى از «التكليف الأوّل»، دسته اى از تكاليف در مقابل تكاليف دنيايى نيست تا بگوييم تكاليف دنيايى ، تكاليف ثانوى هستند ؛ بلكه مراد وى «التكليف فى أوّل الخلق» است ؛ يعنى «تكليفى كه در آغاز آفرينش ، بر مؤمن و كافر ، بار شد» و احاديث اين باب و مقايسه آن با باب پيشين ، بهترين گواه بر اين ادّعاست.
به نظر مى آيد گونه اى ابهام در عنوان گذارى اين باب از سوى كلينى وجود دارد كه سبب پيدايش اين گونه برداشت ها گشته است . اگر كلينى چنين مى نوشت: «باب آخر منه و فيه زيادة و هى وقوع التكليف فى أوّل الخلق» يا «أوّل أمر الخلائق» ، بى گمان ، عنوان اين بابْ روشن تر و زودفهم تر بود و مضمون احاديث مربوط با آن را بهتر بر مى نمود. ۷

1.الكافى، ج ۱، ص ۲۰۸.

2.الحاشية على اُصول الكافى، ص ۱۱۷.

3.الاعتقادات، ص ۲۹.

4.ر . ك : تصحيح الاعتقادات، ص ۴۲.

5.الكافى، ج ۲، ص ۹ ـ ۱۱.

6.الحاشية على اُصول الكافى، ص ۲۸۸.

7.براى مشاهده نمونه ديگرى از ديدگاه هاى وى درباره ابواب ، ر . ك : همان ، ص ۱۰۲ .

صفحه از 158