بررسي ويژگي‏هاي كتاب الكافي و روش كليني در آن - صفحه 455

و نقل حديث و روايت كردند. ۱
به گواهى تاريخ، تعداد بيش از چهارصد نفر از اصحاب و شاگردان، درس هاى فراگرفته از محضر ائمّه اطهار عليهم السلام ، بويژه امام صادق عليه السلام را مى نوشتند، كه بعدا كتاب هاى آنان به «اُصول أربعمئة (اصول چهارصد گانه ) » معروف شد. ۲ حال، چرا و چگونه اين نام پيدا شد؟ و چگونه كتاب هر يك از آنها «اصل» ناميده شد و درباره هر نويسنده اى از آنان گفته شده: «له اصل». ۳
در اين خصوص، علل و موجبات متعدّدى ذكر شده و در منابع و مصادر، در اين باره به تفصيل سخن گفته شده است، از جمله:
1 . اصل و پايه و اساس مذهب و فقه اهل بيت عليهم السلام ، اين مجموعه كتاب و اين

1.. ر.ك: إعلام الورى، طبرسى؛ ذكرى الشيعة، شهيد اوّل؛ الرواشح السّماوية ، ميرداماد، راشحه ۲۹؛ رجال ابن عقده ؛ رجال الطوسى؛ مستدرك الوسائل؛ نهج المقال، استرآبادى (تماما به نقل از: الذريعة ، ج ۲، ص ۱۲۸ ـ ۱۳۳).

2.. الذريعة ، ج ۲، ص ۱۲۹؛ اعلام الورى، طبرسى؛ المعتبر، محقّق حلّى؛ رسالة النهاية، حسين بن عبد الصمد، ص ۴۰؛ الرواشح السّماويه، ميرداماد، راشحه ۲۹؛ شرح الدرايه، شهيد ثانى؛ معالم العلماء، ابن شهر آشوب (به نقل از شيخ مفيد). گفتنى است كه: مرحوم علّامه تهرانى، در مجلّد دوم الذريعة از ص ۱۳۵ ـ ۱۶۷، تعداد ۱۲۳ اصل را نام مى بَرَد. چنان كه مرحوم آية اللّه صفايى خوانسارى در كتاب كشف الأستار، جمعا ۷۳۵ اصل را مى شمرد. بدين ترتيب كه در مجلّد اول، تعداد ۲۴۵، در مجلّد دوم ۲۴۴ و در مجلّد سوم از كتاب ياد شده، ۲۴۶ را ذكر مى كند كه در كيف و كم آنها تحقيق و تتبّع زيادى لازم است. ناگفته نماند: آنچه در مصادر ياد شده در مورد شماره اصول و فزونى آنها بر عدد چهارصد ملاحظه مى شود، نبايد مورد استنكار باشد؛ زيرا مرحوم تنكابنى در تذكرة العماء، ص ۱۶۱ و در قصص العلماء، ص ۲۱۵ و ۲۱۶، شماره اصول را از زمان حضرت سجاد عليه السلام تا زمان عسكريين عليهماالسلام، شش هزار اصل دانسته كه برخى از آنها مفقود گرديده اند و از ميان چهارهزار يا شش هزار اصل، اماميه بر چهارصد اصل، اتفاق نموده اند كه اينها ازاصول معتبره معتمده بوده، يا به نظر معصوم عليهم السلام رسيده و معصوم، آن را تصحيح و امر به عمل به آن فرموده، مانند كتاب يونس بن عبدالرحمان و يا صاحبان آنها از معتمدان و معتبران بوده، مانند زراره و محمد بن مسلم و مانند آنها.

3.. ر.ك: رجال الطوسى و الفهرست، طوسى ... و الذريعة ، ج ۲، ص ۱۲۵.

صفحه از 488